قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

روح و نقش آن در تکامل موجودات از نظر قرآن

مقدمه نوشتار


روح بحث گسترده ای دارد و نزد پیروان ادیان الهی و در فرهنگ های ملل مختلف بر اساس باور عموم برداشت های متفاوتی از آن شاهد هستیم. روح در قرآن به وضوح در آیات متشابه شرح داده شده که اگر ما در آن دقت و تفکر و تعقل و آیات را با هم مقایسه کنیم خیلی راحت مفهوم آن را بیرون می آوریم. روح از سنخ امر خداوند است. خلق و امر جهان مادی را استوار نگه می دارند. روح در قرآن امری است که با حیات زمین سر و کار دارد. در جمادات ملائکه نیرو ها و قوانین طبیعت هستند که اتم ها و مولکول ها را بر فطرت ذاتی خودشان نگه داشته اند و امر خداوند در کنار خلق فرماندهی نظام خلقت را در دست دارد و در آیه 12 سوره فصلت وقتی هفت آسمان ایجاد می شود خداوند در هر طبقه جو زمین امر خود را وحی می فرماید. همین امر در موجودات زنده می شود روح و روح هم دو وظیفه در حیات زمین برعهده دارد. روح حامل پیام و دستور خداوند به انسان است مانند القاء وحی به حضرت رسول اکرم ص و حضرت مریم ع که هر دو مامور رساندن دستور خداوند هستند و حامل این دستور در این دو مورد روح القدس که جبرئیل است و در موارد دیگر فقط به روح اشاره شده مانند آیه 15 سوره غافر رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ. خداوند صاحب مدیریت های رفیع و دوگانه است روح از امر خود را به هرکس که خواست و اراده اش قرار گرقت میفرستد تا به مومنین نذیر وبشیر بدهد برای روز تلاقی بنده گان. وجه دوم روح امر خداوند در موجودات زنده است که با نفخ من روحی در قرآن نامبرده شده است و ثابت در موجودات زنده استقرار دارد. باید جایگاه آن جائی باشد که بتواند موجود زنده را در ید قدرت خود نگه داشته باشد و آن تنها ژنوم موجودات زنده است روح فرماندهی ژنوم موجودات زنده گیاهی و جانوری را برعهده دارد. ما حیات گیاهی و حیات حیوانی در قرآن نداریم و این از تصورات ذهنی گذشتگان به یادگار مانده در باور ما است. در این نوشتار ما نفخت من روحی که همین روح فرمانده ژنوم است را مورد بررسی قرار میدهم.

بقاء حیات با کنترل دابه ریز جنبنده ها


چند آیه در قرآن که پایه بحث ما بر آن قرار گرفته است و ثابت می کند که خداوند خود فرماندهی همه موجودات زنده را در دست دارد اشاره کنیم.
انِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ ۚ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذ ِنَاصِيَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ هود 56
یقیناً من بر خدا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم؛ هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه او مهارش را به دست قدرت خود گرفته است، مسلماً پروردگارم بر راهی راست است. راهی که هدف خلقت حیات بوده است. دابه ریز جنبندگان است یا بند پایان است که طیف وسیعی از رده ها مانند حشرات عنکبوت ها، کرم ها، پروانه ها، و سایر که 80 در صد موجودات زنده را تشکیل می دهند در هوا روی گل ها و گیاهان و روی زمین و زیر خاک، تحت الثری فعالیت می کنند و مواد آلی را تجزیه و قابل جذب برای گیاهان در دسترس قرار می دهند و گیاهان هم اکسیژن حیات را تامین می کنند. بدون بند پایان حیاتی در زمین وجود ندارد. چه تعبیر زیبایی، آنها را از پیشانی گرفته و آنها در ید فرمان خود دارد آیه دیگری هم در این ارتباط داریم.


لله يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
هر آنچه در آسمان ها (آسمان های زمین که همان جو زمین است) و در زمین از ملائکه و دابه هستند بدون تکبر سجده خداوند را به جا می آورند و در برابر او خاشع هستند و ماموریت هائی که به آنها واگذار شده به خوبی انجام می دهند. در این آیه نیز دابه منظور بند پایان هستند. ملائکه قوانین و امر خداوند هستند دابه و ظیفه دارد گرده را انتقال دهد و یا مواد آلی را قابل تجزیه و یا خاک را به خاک کشاورزی تبدل کند ولی برای انجام وظیفه محوله نیاز به قوانین طبیعت دارند. مثلا حل شدن مواد در رطوبت زمین نیروی کشش و جذب در ریشه گیاهان و بسیار قوانین دیگر. هر دو با هم ماموریت دارند از طرف خداوند و ماموریت خود را در برابر مسئول خود خوب انجام می دهند. سجده تسلیم بی چون و چرا در برابر ذات اقدس الهی است. خداوند می فرماید ولی شما سجده آنها را درک نمی کنید. بنابراین سجده در قرآن و یسبجون نماد تسلیم به خداوند است. اتم بر ذات فطرتی خود استوار است ملائکه و نیرو های موجود در آن از قبیل مثلا پیوند اتمی و مولکولی آنها استار و قائم نگه داشته اند.


وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ-هیچ جنبنده ای در زمین یافت نمی شود مگر رزق آن بر عهده خدا است و او محل استقرار(جائی که در برنامه ریزی خلقت تعین شده) و محل یا حوزه فعالیت آن را ( مستودع به صورت امانت در موجود دیگر) می داند و در کتاب آفرینش برنامه ریزی خلقت ثبت است. بند پایان یا مستقلا مکان خاصی دارند مستقرند و یا به صورت انگل در موجود دیگر فعالیت دارند، مستودع امانت در سایر موجودات. مانند باکتری ها و ویروس ها که باید در موجودات زنده دیگر زندگی کنند. خداوند از آنجائیکه کنترل آنها را در دست دارد از مکان آنها با خبر است. آیه دیگر که برای نمونه از رفتار حشرات که امر و وحی خدا است مثالی میزند. آیات 68 و 69 .سوره نحل
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ - ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
پروردگار تو به زنبور عسل وحي (دستور انجام فعالیت طبق خواسته خدا است) فرستاد كه از كوهها و درختان و داربست هائي كه مردم مي‏ سازند خانه‏هائي برگزين!
سپس از تمام ثمرات تناول كن، و راههائي را كه پروردگارت براي تو تعيين كرده را طی کن ( رفتار زندگی حشرات فاسلکی سبل ربک است )، از درون شكم آنها عسل خارج مي‏ شود، به رنگهاي مختلف، كه در آن شفاي مردم است در اين امر برای کسانی که روی آیات تفکر می کنند نشانه ای است. اینکه دابه بقاء حیات را به دستور خداوند انجام می دهد و ترک او از زمین حیات برچیده می شود را در آیه زیر ملاحظه فرمایید. و آیه دیگر که بقاء حیات وابسته به وجود دابه است


لَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ-اگر خداوند بخواهد مردم را برای ظلم هائی که می کنند مواخذه کند (مجازات کند) جنبنده ای بر زمین باقی نمی گذارد ولی آن را به تاخیر میاندازد و وقتی زمان آن فرا رسد لحظه ای پس و پیش نخواهد شد. در این آیه منظور برچیده شدن حیات در کره زمین است که بر اساس برنامه ریزی الهی تنظیم شده. ما ترک علیها دابه یعنی بر داشتن حیات در زمین نقش دابه از اهمیت بالائی برخور دار است که عدم وجود آنها یعنی برچیده شدن حیات. خداوند در انسان هم به عنوان یک امت در پروسه حیات وجود خود را اعلام می کند و می فرماید من از رگ گردن شما به شما نزدیک ترم واعمال ما را دقیقا تحت نظر دارد و ضبط می کند.


خداوند با کدام ابزار حیات را در ید قدرت خود نگه داشته است


انسان در پروسه تکامل به صورت آدم انسان تکامل یافته ظهور کرد وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسجدوا لآدم در حقیقت ما شما را ابتدا خلق کردیم و بعد از آن صورت دهی کردیم (وقتی انسان کامل شد بنی آدم شدید) به ملائکه گفتم حال به این انسان به نام آدم سجده کنید. بنابراین آدم اینجا خلق نشده در پروسه تکامل قرار داشته و مراحل مختلف را سالیان دراز طی کرده است. این مراحل به صورت کوتاه در آیات 6 الی 11 انفطار بیان شده -

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ، الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ ، فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ ، كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ ، وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ ، كِراماً كاتِبِينَ ، يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ. ای انسان تو را چه شده که این همه در برابر پروردگار خود مغرور شده ای، خدایی که تو را خلق کرد و سپس سوای ( سویته) و بعد از آن اعضاء بدن برای تو ساخت ( اندام تو را موزون ساخت) و تو را به شکل کنونی صورت دهی کرد، از صورت های گوناگون تو را به صورت زیبای انسان در آورد پس چرا روز قیامت را تکذیب می کنید در حالی که ما حفظ کنندگانی که اعمال شما که انجام می دهید را مینویسند بر شما گمارده ایم ( که در قیامت که تکذیب می کنید به شما نشان می دهیم) که منظور ژنوم انسان است و روح که فرماندهی ضبط و انتقال داده ها را برعهده دارد که امر خدا است و نفخ من روحی است.


عامل نفخ من روحی در موجودات باعث می شود که خداوند از رگ گردن ما به ما نزدیک تر باشد. اینکه خداوند از روح خود در موجودات گذاشت را برخی به غلط تصور می کنند خدا روح دارد و مقداری از روح خود را به موجودات زنده و انسان می دهد. بنابراین انسان تکه ای از روح خدا است. اینکه انسان را به غلط جانشین خدا در زمین قرار داده ایم از همین طرز تفکر منشاء شده است. وقتی به قرآن آشنا نباشیم و به علم زمین شناسی هم نا آگاه تخیلاتی سر هم می باقیم و توصیف های نا درست به خداوند وصل می کنیم. قل الروح من امر ربی از تو ای رسول گرامی سئوال می کنند روح چیست بگو روح ار سنخ فرمان خدا است فرمان خودم را در موجود زنده گذاشتم تا او را در ید قدرت خودم نگه دارم و هدایت کنم. تا اینجا بر اساس آیات مطرح شده به این نتیجه رسیدیم که حیات دقیقا در کنترل خدا است و در هر موجود زنده دستور خود را گذاشته است. علامه طباطبائی بهترین تفسیر را در باره روح ارائه داده اند ولی به نظر من حق مطلب را نمی رساند. ایشان می فرماید-

"مردم چه در گذشته و چه در حال، با همه اختلاف شدیدی که در باره حقیقت روح دارند، در این معنا هیچ اختلافی ندارند که از کلمه روح یک معنا می‏ فهمند و آن عبارت است از چیزی که مایه حیات است؛ حیاتی که عامل شعور و اراده است و در قرآن نیز همین معنا مراد است".


البته این که روح در ارتباط با حیات است درست فرموده ولی خود حیات نیست و روح مایه حیات نیست حیات امری مستقل که در یک کن فیکون در ماده نیمه جان و یا پیش نطفه در یک آن قرار داده شد. روح فرماندهی حیات را برعهده دارد. حیات تنها یک بار در مولکول اولیه زنجیره ای ار.ان.ای و در سنگ رس که ایجاد و رسوب کرده بود و بی جان بود جان دار شد. خلق الانسان من صلصال من حما مسنون یعنی خداوند نطفه اولیه حیات را در سنگ رس خلق کرد و حیات در آنجا باعث شد ماده بی جان جان دار شود وقتی نطفه اولیه حیات به تکامل خود ادامه داد و از آن سلول تکامل یافته با ژنوم کامل که علقه است خلق شد روح در آن گذارده شد. این مولکول پایه ابتدائی ژنوم موجودات زنده بود که تمامی شرایط لازم حیات را دریافت نکرده بود و فقط می توانست یک سری پروئتین ها را ردیف بندی و خود را تکثیر کند . حامل اطلاعات تکامل یافته نبود. یعنی نمی توانست عمل وراثت را انجام دهد و کروموزم جنسیتی هم نداشت سوخت و ساز و آنزیم ها هم در آن به وجود نیامده بودند که از فاکتور های اصلی حیات کامل به شمارمی روند. به مقاله خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-و خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه

چرا نفخ من روحی با ژنوم انسان در ارتباط است


به آیات زیر استناد می کنم دو آیه زیر مکمل هم هستند خداوند ساختار بشر را ابتدا در طین خلق می کند (خلق کردن یعنی حیات درآن قرار گرفتن مولکول زنجیره ای بدون حیات یک فرمول شیمیایی ساده است) و طین همان صلصال من حما مسنون است که خداوند به ملائکه خطاب می کند من میخواهم ساختار بشر را از طین خلق کنم. از طین نطفه امشاج بیرون آمد که ما متاسفانه این نطفه و نطفه های دیگر که از صلصال بیرون آمدند را بردیم داخل رحم. زیرا گذشتگان چنین خواستند و ما هم از نظر آنها تبعیت می کنیم و سالیان دراز واسطه انتقال آن نظرات و تثیت آن بوده و هستیم)، ما تجزیه و تحلیل آیات و مقایسه آنها و بیرون آوردن نظر واقعی و مقایسه با علم روز را به کار نگرفته ایم منابع ما شده نظر گذشتگان و چشم ما نکات ظریف آیات را نمی بیند . پرده ایمان به نظر گذشتگان جلوی دید و عقل ما را در آیات متشابه و علمی قرآن گرفته است کمی فکر خودمان را که نعمت خدا است و خداوند هم بکرار فرموده افلا یعقلون، افلا یتدبرون، افلا یتفکرون به کار بگیریم.

مسلما منظور خداوند آیات متشابه و مثل ها است. و نفخت من روحی در حیات فقط یک بار رخ داده و آن هم برای فرماندهی حیات که ژنوم موجودات زنده است. موجودی که ژنوم نداشته باشد حیات ندارد و نطفه هم ژن است که با هم تبادل می کنند.


وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ - فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ و هنگامی که خداوند به ملائکه گفت من خالق بشر (ساختار اولیه بشر)در سنگ رس و از توده نرم و سیاه حما مسنون هستم( می خواهم آن را خلق کنم) پس وقتی آن را خلق کردم و سامان دادم و روح خودم را در آن گذاردم به او سجده کنید. قسمت اول آیه صراحتا فرموده بشر در طین خلق می شود و قسمت دوم آیه را از آن جدا کرده ایم و بردیم در رحم فاذا سویته و نفخت من روحی داخل رحم اتفاق می افتد آن چیزی که خلق شد باید موجود زنده باشد آیا بشر بصورت کنونی از درون سنگ رس بیرون آمد و یا نطفه ای که از درون سنگ رس بیرون آمد را خداوند سویته میکند. آیه بعد هم هین معنی را میدهد و فقط ما را راهنمائی میکند که طین همان صلصال است.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ- در آیات زیر که نفخ فیه من روحه آمده را هم بررسی کنیم.
در آیه 5الی 7 سوره سحده که ارتباط مستقیم با رخداد پیدایش حیات و نفخ من روحی در زمین اولیه دارد را ملاحظه کنیم. قبل از اینکه ما اثبات کنیم که نفخ من روحی با ژنوم در ارتباط است اول باور کنیم که این رخداد در زمین اولیه رخ داده و نه در رحم. لذا به چند آیه زیر نگاهی داشته باشیم.

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ - وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ خداوند برای خلق اولین مولکول حیات در زمین تمامی ملزومات لازم را خلق کرد أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ و سپس خلق حیات را در طین آغاز کرد و براساس دو آیه سجده ملائکه متوجه شدیم که طین همان صلصال و حما مسنون است. خداوند نمی فرماید من انسان را در طین خلق کردم بلکه خلق او را در طین شروع کردم. آن چیزی که نتیجه آغاز خلق در طین بود که نسل بر آمده از آن را در چکیده ای در آب کم قرار دادم. در آب کم و مطابق علم شیمی چه چیزی ایجاد می شود املاح محلول در آب که وقتی آب به مرور در اثر محیط داغ بخار می گردد حما مسنون رسوب سیاه نرم ته نشین میشود . این خلق بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ است. پروسه شروع وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ همان اقوات در چهار دوره برنامه ریزی شده است که منجر به پیدایش مولکول زنجیره ای ار.ان.ای اولین نطفه حیات می گردد که نیاز به پروراندن که همان انشاء است دارد. این انشاء تا ایجاد نطفه تکامل یافته که قابلیت دریافت روح خداوند می گیرد ادامه دارد فَإِذَا سَوَّيْتُهُ و نفخت من روحی. که در آیات سوره سجده همان ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ است. آیات متشابه خلقت انسان را جدا جدا معنی کردن ناقص است. در سوره سجده آیه به دو قسمت مهم تیدیل شده است که در مقاله تکامل داروین و تکامل قرآن و تفاوت آنها شرح داده ام ولی ضروری است اینجا هم اشاره کوتاهی داشته باشم. قسمت دوم وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ است که کلید حل این معما که دوره اول در چه زمانی رخ داده آیا در زمین اولیه است یا در رحم ماده و ساختار بشر چگونه بوده است. به این آیه توجه فرمایید. قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ. بگو خداوند است که شما را انشاء کرد و سپس اعضاء بدن در آن قرار داد. و قرار داد برای شما چشم و گوش و قلب که همان عدلکم موزون ساختن اعضاء بدن است . انشاءکم یک دوره تکامل از نطفه اولیه حیات است تا زمانی است که ژوم کامل موجودات زنده یعنی د.ان ای که مسئول وراثت و انتقال خصیه های فردی موجود زنده به نسل آینده که نفخ من روحی در آن مستقر می شود.

این دوره انشاء نخستین در زمین اولیه است. حال به آیه زیر توجه کنیم. قُلْ أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ. بگو خداوند در پروسه انشاء برای شما اعضاء بدن قرار داد. انشاء لکم سمع و ابصار و افئده. باور کنید این آیات خلقت انسان است که برای اولین بار به صورت تجزیه و تحلیل می خوانید. در آن دقت فرمائید. از این آیات جنین نتیجه می گیریم که در آیه وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ - فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فاذا سویته و نفخت فیه روحی قبل از دارا بودن عضو بدن است و به عبارتی بشر هنوز نطفه است که به نطفه علقه ایوکاریوت تبدیل میگردد ( تمام سلول های بدن از جنس این ایوکاریوت است) و فرمان خداوند در آن که ژنوم کامل را دریافت کرده قرار می گیرد. اول نطفه امشاج بود و بعد شد نطفه و بعد شد علقه که آغاز دوره جدید خلق پر سلولی است که میخواهد عضو موزون شود .پس قبل از جعل لکم السمع و الابصار والافئده بشر عضوی ندارد و دو نیم میلیارد سال در زمین به صورت نطفه بوده است. آیه زیر هم اشاره کنم که مکمل این نظر است. خلق الانسان من نطفه یعنی انسان بیشترین سرنوشت خلقتی خود را در نطفه گذراند( حدود سه میلیارد سال)
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. خداوند شما را از شکم نیای (کهن ) شما بیرون آورد در حالی که هیچ علم و آگاهی نداشتید و بعد از آن برای شما اعضاء قرارداد. قبل از دارا شدن اعضاء آگاهی در وجود شما قرار نداشت. مفسرین نظر گذشتگان که شکم امهات را به رحم های کنونی تفسیر می کنند. برای داشتن آگاهی توجیه نا مناسبی ارائه می کنند که نوزاد هیچ علمی ندارد و بعد علم را دریافت می کند و یعنی تحصیل می کند و عالم می شود. آیا حال کسی که رشد کرد و عالم نشد مخلوق خدا نیست و مشمول این آیه نمی شود. الله اکبر از این تحجر و تعصب و تکبر ( تعریفی که خداوند در باره این افراد کرده است) بر نظر گذشتگان که چه به روز آیات متشابه قرآن آورده است.


وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى- مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى- وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى
و او است که جنسیت و یا زوجیت نر و ماده را از نطفه ای که مقدر می شود خلق کرد و نشاء آخرین هم بر عهده او است. برای مقایسه تفسیر رایج که همه مفسرین در این تفسیر نظر واحدی دارند را نگاه کنیم." و همو است كه دو زوج نر و ماده را آفريد، از نطفه‌اى، آنگاه كه (در رحم) فرو ريخته شود. و بر اوست آفرينش ديگر (در قيامت). آیا زن و مرد و یا دو زوج نر و ماده در هر نطفه در رحم خلق می شوند و آیا خلق در جنین صورت می گیرد و یا خلق پدیده است که برای اولین بار خلق می شود و تداوم می یابد. آیا معنی خلق کردن درست به کار برده ایم. آیا انشاء آفرینش دیگر است و آیا خداوند در قیامت مجددا انسان را می آفریند و یا همان که خلق شده است و مرده را زنده می کند. وقتی بخواهیم آیات قرآن را با نظر گذشتگان تطبیق دهیم هم مفهوم قیامت را خراب کرده ایم و هم کلمات را به غلط باب میل خودمان معنی می کنیم.

نشاء همان انشاء لکم سمع و الابصار و الافئده است. آیات متشابه را کاملا درهم می ریزیم. نشاء آخری در این دنیا است و ارتباطی به قیامت ندارد. در نطفه تکامل یافته علقه در قسمت اول آیات سوره سجده جنسیت نر و ماده را که کروزوم جنسیتی است از آن نطفه اولیه و برای اولین بار خلق می کند. آیه زیر مکمل این آیه است. خداوند یک موضوع را در چند آیه برای ما بیان میکند تا به مفهوم واقعی خلقت انسان برسیم..

ايَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى- ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى - فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى - أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى-آیا انسان می پندارد که همین طور رها می شود (بیهوده آفریده شده ) آیا او نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود و سپس علقه بود که خلق شد و سامان یافت. سپس در آن علقه جنسیت نر و ماده قرار داده شد. آیا چنین خدایی قادر نیست مرده ها را زنده کند. دقت در آیه مشخص میکند که پایان سویته قرار گرفتن کروموزوم حنسیت درعلقه است و سپس روح مستقر میشود. انشاءلکم برای خلق اعضای بدن بعد از آن است. خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابق با علم روز- پیش نطفه


رابطه نفح من روحی و ژنوم انسان


نفخ من روحی و نفخت من روحی درپنج آیه نازل شده است که در بالا با سه تای آ ن آشنا شدیم و هر سه زمانی که ژنوم در علقه استقرار یافت روح به عنوان فرمان خدا در قالب بشر در حال شدن نفخه می شود. دو آیه بسیار مهم و پر مفهوم که به ذهن من خطور کرد ارتباط مستقیمی با ژنوم دارند. آیات 91 و 92 سوره انبیاء. حضرت ذکریا فرزندی نداشت و به سن پیری رسیدند. دعا کرد خدایا به من فرزندی عنایت فرما. همسر او نا زا بود. آیه زیر در این رابطه نازل شده است. آیه 89 سوره انبیاء. زَكَرِيَّا إِذْ نادى‌ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ- و زكريّا (را ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندى به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه) تو خود، بهترين احسان کنندگان به وارثان هستى. درترجمه ها انت خیرالوارثین را تو بهترین وارثین هستی درست نمی باشد و خلاف وحدانیت و توحید است خدا وارث کسی نیست. خدا به روش شبیه سازی خاص خود که علم دارد به آن می رسد فرزندی به وی عنایت فرمود. انبیاء 91 و 92
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ و َوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ- وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ-انبیاء 91و 92.


پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و يحيى‌ را به او بخشيديم، و همسرش را (كه نازا بود) براى او اصلاح شده قرار داديم (از نظر ژنتیکی اصلاح کردیم) همانا آنان در كارهاى نيك، پیش قدم و در برابر خدا خاشع بودند. قسمت دوم آیه بسیار مهم است


به چه طریقی ژنوم نازا در رحم همسر ذکریا اصلاح شد


رمز این آیه در کلمه وَالَّتِي أَحْصَنَتْ نهفته است. احصنت از کلمه حصن دژ محکم است و دژ محکم محیط بسته برای عدم ورود اغیار یا غیر ها است و تشبیه به اوول زن در رحم است که بسته بوده و ورودی نداشته و خداوند در آن اوول ( تشبیه به دژ بسته) فرمان خود را وارد می کند که منظور در ژنوم جنسیتی اوول که بسته بود تغییراتی با فرمان خود می دهد و این عمل را که برای او و فرزندش رخ داد آیه ای برای جهانیان قرار دادیم. چرا خداوند می فرماید عطای فرزند به ذکریا آیه ای است برای دانشمندان ( دانشمندان میتوانند درک کنند خداوند چه کارعلمی انجام داده است و گرنه خدا دعای بیشماری را مورد استجاب قرار میدهد. بنابراین می خواهد مطلب مهم علمی را برای متفکران و تعقل کنندگان بیان کند. این در حقیقت شبیه سازی به روش علمی خاصی است که اخیرا کشف شده و احتمال دارد از این پس این روش بر روش شبیه سازی کنونی غلبه کند. دانشمندان کشف کرده اند که کلمات با امواج خاصی که با امواج فرستنده و گیرنده حاکم بر تغییرات ژنوم همخوان باشند میتوان به تغییرات ژنتیکی دست یافت. مولکول های ژنتیکی با هم با امواج کوانتومی در ارتباط هستند . کوچکترین تغییرات در ژن یک سلول در آن واحد به تمامی چند صد میلیارد ژنوم موجود در کروموزوم های سایر سلول ها منتقل می شود که تاکنون علم از توضیح آن در مانده است و اخیرا دانشمندان بحث تاثیر کلمات بر تغییر ژنوم انسان مطرح کرده اند که در مقاله روح و واقعیت فرماندهی آن بر ژنوم در قرآن شرح داده ام


فرماندهی این عمل با روح است که نفخت من روحی در سه آیه خلقت انسان برای اولین بار قرار می گیرد و در دو مورد دیگر همسر حضرت ذکریا و حضرات مریم ع برای تغییر ژنتیکی مشمول این فرمان می شوند. این نفخ من روحی جدا از نفخت روحی خلقت انسان است ولی همان تغییر ژنتیکی را انجام می دهد منظور روحی که در زمان تغییر ار.ان.ای به د.ان ای در نطفه اولیه حیات در ساختار بشر قرار گرفت ثابت است و همیشه وجود دارد و خداوند با فرمان خود در ژنوم موجودات آنها را هدایت کرده است. خلق فسوی سوی همان سویته است که در ادامه آن نفخت من روحی آمده .برای اینکه تغییر درژنوم انجام شود باید فرمانی از همان سنخ و از بیرون رحم به ژنوم صادر شود. در آیه دیگرهمین رخداد در تولد حضرت عیسی هم در حضرت مریم رخ میدهد و نقش کلمات را در تغییر ژنتیکی بر ملاء می سازد. قبل از پرداختن به این موضوع اشاره کوتاهی به ترجمه های این قسمت دوم آیه که مرسوم است داشته باشیم که با جهان بینی قرآن و عصمت معصومین علیهم السلام در تضاد است و چرا من تاکنون متوجه این موضوع نشده ایم صم بکم لایعقلون به نظر گذشتگان در باره آیات متشابه قرآن عمل کرده ایم. من ترجمه قسمت دوم آیه که عینا در 12 تحریم تکرار می شود را بیان می کنم. نمونه ترجمه ها را برای نگاه کردن به آنها می آورم.


"و نیز مریم دخت عمران را (مَثَل آورد) که رَحِمش را پاکیزه داشت و ما در آن از روح قدسی خویش بدمیدیم،
(خداوند به) مريم دختر عمران (نيز مثل زده است.) زنى كه دامن خويش را (از گناه) حفظ كرد، پس ما از روح خود در او دميديم
و نیز مریم دختر عمران را که ناموس خود را محفوظ داشت، آنگاه از روح خویش در آن دمیدیم،
و مریم دختر عمران را که شرمگاه خویش را از زنا نگه داشت و ما از روح
‏همچنین خداوند ( از میان مؤمنان ، دومین الگو ) مریم دختر عمران را مثل زده است که دامن به گناه نیالود و خود را پاک نگاه داشت"


در هر چهار ترجمه بالا رحم خود را از گناه پاک نگه داشتند. مگر معصومین ع فکر گناه در سر داشته اند که این تهمت را به آنها می زنیم. خداوند انتظار داشته که این حضرات گناه بکنند و حال که نکردند پس پاک دامن هستند. ما معصومین و پیامبران را نشناخته ایم. سخن از پاک دامنی آن ها که گناه نکردند خود گناه نابخشودنی است. مدت ها روی آین موضوع فکر می کردم که یک همچو سخنی خداوند نمی فرماید چرا که خداوند اول کسانی که معصوم هستند می شناسد و مطمئن است که شیطان بر بندگان پاک خدا دسترسی ندارد. دنبال واقعیت درست ترجمه وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا بودم تا لطف خداوند شامل شد به واقعیت آیه پی بردم. حال به آیه 12 سوره تحریم نگاه کنیم.

این آیات اعجاز علمی قرآن هستند که پشت پرده تحجر پنهان شده اند.
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ- مریم دخترعمران کسی بود که فرج او قلعه مستحکمی بود که ورودی نداشت (اوول او برای آبستنی ورودی نداشت و ما در آن اوول روح خود را نفخه کردیم و ژنوم اوول کلمات خدا را تصدیق کرد ژنوم آن را پذیرفت و در کروموزوم نوشته شد و او از فرمان برداران بود. سخن از اوول است که با کلمات خداوند تغییر صورت گرفت و آن را ضبط کرد و فرمان خدارا انجام داد دی ان ای می تواند به وسیلۀ کلام و امواج برنامه ریزی شود. اوول از فرمانبرداران بود ونه حضرت مریم ع


نتیجه نوشتار


سه آیه در خلقت انسان داریم که ار.ان.ای در دوره فسوی تکامل می بابد و درست پس از تکمیل دی.ان.ای نفخت من روحی در آن استقرار می یابد این نفخ من روحی فرمان خداوند است که در یک کن فیکون حیات کامل را در دی .ان.ای نفخه می کند. فرمان تغییر ژنوم در حضرت مریم ع هم یک نفخ من روحی بود و برای همین خداوند می فرماید مثل عیسی نزد خدا مانند مثل آدم است که فرمود باش و شد. این دو وجه اشتراک هر دو بود. به مقاله آدم و حضرت عیسی وجه مشترک نفخ من روحی دارند

مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ-خدا را نسزد که فرزندی داشته باشد هنگامی که اراده خداوند برای کاری از پیش برنامه ریزی شده قرار گیرد می فرماید باش و می شود. سئوال این جا است چرا خداوند مانند نفخت من روحی در ابتدای خلقت خودش فرمان را صادرنکرد ولی در رخداد حضرت زکریا و حضرت مریم رسلی را فرستاد تا کلمات را القاء کند. در اینجا سخن از تغییر درون ژنوم د.ان.ای است در کروموزوم نر و ماده xx ,xy است و در فاصله کوتاه باید کلمات خدا، در اوول تغییر خود را بگذارد ، لذا بر اساس سنت تدوین شده الهی باید از فاصله کوتاه کلماتی که رزونانس آن با تغییر مولکول های کروموزوم جنسیتی تداخل داشته باشد از فرمانی بیرون به فرمان داخل که هر دو امر خداوند و روح هستند ابلاغ گردد. در خاتمه دو آیه دیگر که نشان میدهد روح فرمان کروموزم جنسیتی و تحولات درون رحم را تحت امر خود دارد اشاره کنم . آیات 49 و 50 سوره شوری
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ-
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ

سماوات و الارض ( که در آن حیات و موجودات زنده قرار داده شده) ملک خدا و به او تعلق دارد هر چه اراده کند به کسی دختر و به دیگری پسر عطا فرماید و یا پسران و دختران را دو قلو و قرار می دهد بر اساس خواست خود (قوانین حاکم بر کروموزوم) نازایی را مقرر گرداند. قوانین حاکم بر تحولات ژنتیکی در رحم فرمان خداوند است و فرمان خداوند توسط روح فرماندهی می شود. این قوانین سنت الهی هستند و تغییر در آن رخ نمی دهد. سید محمد تقوی اهرمی بمناسبت ایام فاطمیه دهم دی ماه1399 ویرایش جدید و تغییر عنوان مرداد ماه 1402

بازدید: 1197

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید