قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

لیس کمثله شیئ در باره خداوند نیست

 

چکیده مطلب

فـاطـرالسـمـوات والارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا ومن الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شىء وهوالسميع البـصـيـر

در این آیه شریفه جمله لیس کمثله شیئ آمده که در تفاسیر و ترجمه ها آن را به خداوند نسبت میدهند. از آنجائی که این نسبت دادن به خداوند با مفاهیم قرآنی در باره  ذات باری تعالی همخوانی ندارد، فلاسفه و عارفان و شاعران بحث های مفصلی و هرکدام با تغییرات در مفاهیم این جمله سعی نموده اند آن را توجیه نمایند و من در این نوشتار با توجه به کل جملات این آیه، نظری مخالف با این که  این جمله به  خداوند ارتباط پیدا می کند دارم که ذیلا دلائل خود را صرفا برای تشحیذ ذهن بیان میکنم 

مقدمه نوشتار

برای روشن شدن مطلب اشاره کوتاهی به کلمات فاطر و سماوات والارض داشته باشم. سماوات و الارض در قرآن دارای دو مفهوم است کائنات و هفت جو زمین و زمین به عنوان یک مجموعه که حیات را در دل خود دارد (سماوات آسمان هفت گانه یا هفت طبقه جو زمین). با توجه به سیاق آیه میتوان به یکی از این دو معنی رسید. فاطر ایجاد از انبساط معنی میدهد. بنابراین در این جا منظور آیه کائنات است یا کیهان. برای آشنائی بیشتر با کلمات بدیع، فاطر، و خلق السموات و الارض به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید. چرا ما باید به این کلمه بپردازیم و ابتدا مفهوم آن را بیرون آوریم، آیه مبارکه با این کلمه شروع شده و بقیه مطلب ریشه در آن دارد.

خداوند متعال شیی نیست و شیی تداعی تظاهرات ماده را میدهد و او فرا تر از این است که خود را با شیئ مقایسه کند. به استناد آیه فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ-امثال و تشبیه را برای خداوند قرار ندهید خداوند میداند (که در آیات چه میفرماید) ولی شما نمی دانید. معنی لیس کمثله شیئ این است "نیست هم مانند او شیئ " یا هیچ شیئ ای هم مانند شی او نیست. این یعنی خدا شیئ است و هیچ شیئ ای مانند او نیست. در صورتیکه این مقصود آیه  نمی تواند باشد. این دلیل محکمی است که ما باید در برداشت خود از این آیه شک کنیم. مثالی از خود قرآن داشته باشیم. سوره توحید سوره با عظمتی است ظاهر دارد و باطن. در این سوره بحث علمی هر دو مورد را ( مفهوم  فاطر و لیس کمثله) بررسی میکنیم تا مفهوم این آیه روشن شود.

خداوند در سوره اخلاص خود را اینطور توصیف می کند. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- اللَّهُ الصَّمَدُ- لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ- وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ- ابتدا خداوند خود را احد مینامد و صمد و برای تکمیل احدیت و صمدیت خود، لم یلد و لم یولد را می آورد. بر خلاف ماده  که مرکب است او مرکب نیست چیزی از او منشعب نمی شود و از چیزی هم به وجود نیامده و ماده که  تو خالی است ولی خداوند  توپر است که باز هم  خود را از خاصیت تو خالی بودن ماده مبرا  می داند. در آیه آخر میفرماید "نمی باشد برای او همتائی از احد. این جمله معنی این می دهد که هیچ احدی احد خداوند نیست. یعنی احد  وجود دارد  ولی مانند احد  خدا نیست. مقایسه با چیزی کردن موید این است که خود از جنس آن چیز باشد.

خداوند در اینجا خود را با احدی که وجود دارد ولی مانند احد خداوند نیست مقایسه میکند. حال چرا اینجا احد در برابر احد  خداوند وجود دارد و آن چیست به آن اشاره میکنم. ما در قرآن کلمه احد فراوان داریم به معنی کسی است که اکثرا خطاب به کفار است مثلا- وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ –توبه 6 ولی احدی که منظور صفت ذاتی خداوند است  فقط یک بار و در این سوره آمده است. احد با سکون دال، قبل از آن هم در عربی بکار نرفته است و معنی کاملا خاص دارد و با احدی که در آیه بالا اشاره شد هیچ ارتباطی ندارد.

احد در اینجا قابل مقایسه با احد در سایر آیات نیست. از سنخ آنها نیست و نباید مقایسه شود آیا خداوند آنها را یعنی مثلا کفار را با خود مقایسه میکند. کمی درباره آیات تفکر کنیم. آیا کلمه شیر همه جا یک معنی میدهد. شیر به معنی خوراکی و شیر به معنی حیوان. این کجا و آن کجا. از این نوع کلمات فراوان یافت می شوند. هیچ کلمه ای با این احد که توصیف ذاتی خداوند است قابل قیاس نیست. اینها معنی ظاهری آیات است. معنی باطنی آیات بسیار فراتر از معنی ظاهری است. ما ابتدا باید آنچه خداوند در قرآن فرموده را درست درک کنیم و بعد درست ترجمه کنیم  و بعد به تفسیر و تاویل آن بپردازیم. متاسفانه در کلیه ترجمه ها معانی را  دقیقا ترجمه نمی کنند و کلمه ای را می گذارند که مقصود مترجم را بیان کند نه مقصود ذات باری تعالی، اصطلاح جا افتاده در اذهان را به جای معنی کلمه می گذارند.

خداوند دقیقا می داند چه می فرماید و میداند چطور کلمات را انتخاب و چینش کند و حتما از آوردن کلمات مقصود خاصی را دارد. این که  درباره  لیس کمثله شیئ  بگوییم خداوند "ک" را به مثله ای اضافه کرده  ولی در معنی آن تغییری نمی کند. میگویند حرف اضافی است که بودن و نبودن آن اثری در جمله ندارد و از این قبیل توجیه ها ما را از مفهوم واقعی آیه دورمیکند.

از آنجائیکه ما به سیاق آیات توجه ای نمی کنیم و باطن آیات را نمی دانیم از تصورات ذهنی خود کمک می گیریم و معیار سنجش ما نظر گذشتگان است، خودمان مطلب نو و جدیدی به آن اضافه نمی کنیم و تنها راوی نظرات گذشتگان هستیم. البته منظور من آیات متشابه قرآن است که با علوم طبیعی سر و کار دارند. مثلا خداوند از بیان سوره اخلاص چه مقصودی داشته است. احد و صمد را چرا انتخاب کرده است. ابتدا به آیات سوره اخلاص توجه کنیم و سعی کنیم با استعانت از علم روز به  باطن آیه دست پیدا کنیم. البته این مطالب را که عنوان میکنم نظر من است و من به این نتیجه رسیده ام و برای تشحیذ ذهن آن را بیان میکنم و دلائل خود را براساس اول تفکر و تدبر در آیات و دوم استفاده از علم روز می آورم. ابتدا معنی احد و صمد.

معنی احد و صمد


احد معنی خودش را میدهد ( در وجود آن نهفته) و صمد هم دارای معنی توپر و خالی نبودن است. معنی این دو کلمه مکمل یکدیگرند. هر 4 آیات سوره توحید از صفات ذاتی خداوند میگویند. اینکه بگوییم صمد یعنی سروری و آقایی با آیات جور در نمی آید. سروری صفت توصیفی است. احد و صمد هردو در قرآن فقط یک بار آمده. در باره صمد فقط اشاره میکنم به روایتی از حضرت امام حسین (ع) و امام زین العابدین(ع) و درباره احد و نقل قولی از دانشمند بزرگ اسلام ملا صدرا


در روایتی از حضرت امام حسین (ع ) معنی صمد چنین آمده:


الصمدالذی قد انتهی سودده و الصمد الذی لا یاکل و لا یشرب، و الصمد الدائم الذی لم یزل و لا یزال، الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی لا ینام (1
" صمد کسی است که در نهایت سروری و بزرگی باشد و کسی است که نمی خورد و نمی آشامد و نیز کسی است که پیوسته بوده و خواهد بود صمد کسی است که تو خالی نیست و صمد کسی است که نمی خوابد" در حقیقت حضرت تمامی معانی صمد را ذکر کرده  از جمله پیوسته بودن و تو خالی نبودن. در بین این معانی باید نگاه کنیم معنای که با آیات تطبیق داشته باشد انتخاب کنیم، یعنی صفت ذاتی باشد. پیوسته و تو خالی نبودن صفات ذاتی است.

در کلام حضرت امام حسین (ع) یک نکته جالب است و آن پیوسته بودن و توخالی نبودن صفت ذاتی باریتعالی و معنی بارز و اصلی صمد هم همین است، تو خالی نبودن میتواند معنی تو پر بودن نیز بدهد. این بدان مفهوم نیست که ذات خداوند تو پراست که خداوند ازهر صفتی مبرا است تو پر بودن نفی تو خالی بودن است که از صفات ماده است ولی این معنی را میدهد که توپری از ذات خداوند سرچشمه میگیرد. ماده  و جهان مادی از چگالی مطلق یا  صمد خلق شده اند و به آن باز می گردند و در آن محو میشوند. کیهان از خدا آغاز شد از صمدیت و احدیت این را علم فیزیک مدرن میگوید منتهی علم فیزیک کلمه خدا را به کار نمی برد ولی صفت او را ذکر میکند. کیهان از فشردگی مطلق یا پیوستگی مطلق و احدیت ایجاد شد.


اکنون روایتی از حضرت امام زین العابدین علی ابن الحسین(ع) نقل میگردد (2  از حضرت در باره سوره توحید پرسیدند فرمود " در آخرالزمان گروه هائی متعمق خواهند بود پس خدای عزوجل قل هوالله احد الله الصمد و آیاتی از سوره حدید تا قول خداوند و هو علیم بذات الصدور را فرو فرستاد (برای گروهی از آیندگان که مفاهیم آن را درک میکنند) هر که فرا تر از آن قصد کند هلاک شود(3. در این روایت متعمق اقوامی هستند که براساس دانائی و علم  فکر میکنند، و قوانین خلقت را بر اساس علوم تجربی کشف میکنند ، یعنی دانشمندان علوم طبیعی 

حضرت امام سجاد (ع) چقدر زیبا بیان فرموده چیزی که علم آن را نداریم  تفسیر نکنیم شاید این آیه برای آیندگان باشد که علم آن را پیدا میکنند. خداوند درآیه 27 سوره نجم میفرماید.

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا


کسانیکه به آخرت ایمان ندارند-ملائکه را مونث  نامگذاری کرده اند (فرشته)- اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت میکنند. در حقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد یا راه  به جائی نمی برد. وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی بر علم نباشد وَ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست.


مطلبی هم از ملاصدرا در این باره بیان کنم. احد باین معنی است که خداوند در صفات خود همانند ندارد و به معنی بسیط بودن ذات باریتعالی است (پیوسته بودن) و ذات باریتعالی باین جهت احد میگویند که تمام تعینات و مفهومات (هر تعریف مادی) حتی مفهوم ذات نفی میشود و این مرتبه هیچ نام و نشانی ندارد (4. احد باین معنی است که خدا در صفات خود همانند ندارد و بمعنی بسیط بودن ذات اللهی است. بنابراین عارفان از جمله ملا صدرا برای خداوند مراتبی قائل هستند یکی از آنها مرتبه احدیت است که به غیب مطلق نیز تعبیر می شود و ذات باریتعالی باین جهت احد گویند که

تمام تعینات و مفهومات حتی مفهوم ذات و معرفت و هویت (همه از مفاهیم ماده است) در این مرحله نفی میشوند و این مرتبه هیچ اسم و نشانی ندارد. دقت نماییم ملاصدرا در زمان خود این جمله را که هاوکینگ درباره سینگولار و سینگولاریته گفته اشاره کرده است. ولی سخن ملاصدرا هیچ جا به میان نمی آید چرا که نظریه پردازی در جامعه علمی ما مدت ها است که مرده. ولی غرب به نظریه پردازی ارج می نهد. علم به مطلب  ملاصدرا رسیده و این محدوده را که به تعبیر ملاصدرا هیچ نام و نشانی ندارد را نام گذاری می کنند به انگلیسی سینگولاریته و سینگولار تعریف می کند یعنی احد و احدیت. تمامی تعینات مادی در سینگولاریته نفی می شود. این را ملاصدرا  به عنوان تعریف احد واحدیت میگوید و علم فیزیک اخیرا در بیگ بنک از کلمه سینگولار و سینگولاریته استفاده کرده که به فارسی تک و تکینگی و به عربی احد و احدیت معنی میدهد. چرا این کلمه را ابداع کردند، برای اینکه در بحث ریاضیات و علم فیزیک به محدوده ای رسیدند که  معادلات و مفاهیم مادی جواب نمی داد. در مدل استاندارد کیهانی هم به این محدوده رسیدند و اسم آن را گذاشتند سینگولاریته کیهانی و گفتند در این نقطه تمامی تعینات مادی نفی میشود ملاصدرا که دانشمند متفکرومتعقل  بود این مطلب را از قرآن گرفت.

همه تعاریف ماده از جمله قوانین چهارگانه  فیزیک در احدیت از بین می روند و به انرژی ناب تبدیل میشوند که از صفت ذاتی خداوند متعال است. فشردگی مطلق از ذات باری تعالی منشاء شد و کیهان ابداع گردید از هیچ (از نظر تعریف مادی می شود هیچ). حال چرا دانشمندان فیزیک دقیقا همان کلام ذاتی خداوند که احد و صمد است را انتخاب کردند ؟ شما روی آن فکر کنید. خداوند میفرماید الله نور السموات و الارض و در آیه نور، نور خود را در تمثیل زیبایی بیان میکند که مانند نور ستاره پر نور کوکب دری است. این نور از نوع انرژی است و نه آتشی که از روغن زیتون تولید می شود. نور خدا از نوع انرژی است ولی این  انرژی  نیست نورعلی النور است. انرژی ناب است. خدا با نور خود کیهان را خلق کرد و با نور خود هدایت آن را بر عهده دارد و با نور از نوع دیگری هدایت انسان را نیز انجام میدهد. این نور از صفات ذاتی خداوند تجلی میکند.

چطور علم به کلمه سینگولاریته یا احدیت رسید.


دانشمندان کشف کردند که  کیهان دارد منبسط  می شود ابتدا انبساط کیهان را دنبال کردند و گفتند، از آنجائی که جهان مادی دارد همینطور انبساط پیدا می کند، پس باید زمانی این انبساط از یک نقطه  بینهایت کوچک شروع شده باشد و بدین طریق پس از بررسی های علمی به بیگ بنک رسیدند. این کلمه در حقیقت در یک دهه گذشته اختراع شد. چرا دقیقا همان کلمه ای که خداوند در 1400 سال پیش برای توصیف خود بیان کرده بود را بکار بردند. این جا است که اعجاز قرآن معنی پیدا میکند. به مقاله خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مراجعه فرمائید.

این مطالب باطن سوره اخلاص است که با علم فیزیک همخوانی دارد. وقتی از دید علم به آیات نگاه کنیم میتوانیم مطالب نو از آنها کشف کنیم .حال برگردیم به آیه 11 سوره شوری و معنی لیس کمثله شیئ


معنی لیس کمثله شیئ


فـاطـر السـمـوات و الارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا و من الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شى ء و هو السميع البـصـيـر


خداوند بازکننده کیهان (کیهان از ابتدای انبساط ایجاد شد قبل از آن در محدوده احدیت یا سینگولاریته بود)، برای شما از خودتان جفت و برای چارپایان هم جفت قرارداد، در آن (حیات زمین) شما (انسان و چهارپایان را)  را در زمین از ریز ذرات شکل می دهد (ذرائکم فی الارض شما را از ریز ذرات در زمین شکل دادم) خداوند سمیع  و بصیر است. اشاره آیه به این مطلب مهم علمی است که حیات مانند انسان و حیوانات تنها در زمین است (ممکن است حیات به شیوه دیگری باشد ولی کمثله در زمین نیست) و در هیچ جای کیهان حیات دیگری مانند  آنچه در حیات زمین است وجود ندارد.  حیات در هرجا که شرایط زمین را دارا باشد ایجاد می شود و حیاتی که خداوند نظر دارد حیات در کره زمین است که منجربه تکامل انسان شد. اصل عدم قطعیت در مورد زمین هم صادق است دو  زمین که دارای مختصات کاملا یکسان باشد در کیهان وجود ندارد. بنابراین حیات آنها هم اگر وجود داشته باشد شبیه هم نیستند. هیچ دو انسانی که دارای اثر انگشت یکسانی داشته باشند وجود ندارد و این اعجاز خلقت است. برای اثبات این نظر توجه شما را به مطالب زیر جلب میکنم. این مقاله را من در سال 1396 نوشتم که مطالب جدیدی به فکر من رسید ولی مطلب بالا را عوض نمی کنم اصلاحیه ای بر آن مینویسم. چرا ؟ برای اینکه یک نفر محقق باید دائم فکر کند و تحقیق و مسلما نظرات عوض می شوند و اصلاحیه در زیر آورده میشود.

"فطرنی یعنی خداوند من را از درون انبساط کیهان باز کرد و کلمه فطرنی در آیات دیگر هم آمده. یذروکم یعنی از ریز ذرات ایجاد شدن و معنی کشت نمی دهد. خداوند انسان را از درون انبساط کیهان شروع به انشاء کرد و در زمین نتیجه آن ایجاد حیات است که انسان و چهار پایان و زوج آنها در آن خلق شدند. بنابراین یذروکم با فطرنی در معنی مترادف هستند. در درون محدوده قبل از انبساط ذرات بنیادی حاکم بودند و خداوند از زبان حضرت ابراهیم میفرماید چرا من خدایی را نپرستم که من را از درون محدوده پلانک یا قبل از انبساط کیهان باز کرد و در زمین حیات داد. هدف ایاد کیهان خلق حیات در زمین و درون آن انسان است بنابراین طبیعی است که همچو حیاتی فقط مختص زمین است و در کیهان مثل و مانند ندارد"


اول- آوردن کلمه  فاطر السموات و الارض در آیه باید دلیلی داشته باشد. خداوند کلمات را در جای خود برای منظور خاص بیان میکند. مفسرین به این نکته اصلا توجه نکرده اند. خداوند انشاء حیات را از انبساط  کیهان می داند. انشاء و یذرو دو عامل ایجاد و تکامل است. خداوند ابتدا خلق میکند و سپس سامان میدهد.خلق فسوی خلق میکند و سپس سوی میکند. "سوی" همان انشاء و یذرو است که بعد از خلق صورت میگیرد.

به آیات زیر توجه فرمایید. َ

مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-

إِذْ قَالَ إِبْرَهِیمُ لاَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنی بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ

إِلا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-

چرا خدایی را که من را از انبساط  شروع به پیدایش کرد را نپرستم. فطرنی معنی ایجاد از انبساط است. ماده از اول انبساط  کیهان به وجود آمد و پس از حدود سه دقیقه سنگ بنای مواد اولیه و مهم ساختار کیهان خلق شد 75 درصد اتم هیدروژن و 24 در صد اتم هلیوم و برنامه  خداوند هم از ابتدا  بر ایجاد آب قرار داشت. عرشه علی الماء. بنابراین بر اساس این آیات حیات و درون آن انسان از ابتدای انبساط کیهان آغاز به انشائ شدن کرد. معنی  فاطر السموات و الارض در ابتدای این آیه روشن می شود و موضوعات بعدی هم به این دو کلمه ارتباط دارد. تفکر و تعقل در آیات گره گشای رموز نهفته در آیات متشابه است.

هیدروژن یک سلاله از ماء است و سلاله دیگر آب هیدروکسیل است (H,OH) مدیریت ساختاری جهان را بر هیدروژن قرارداد. به مقاله خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن مراجعه فرماِید.


دوم- جـعـل لكـم مـن انـفـسكم  ازواجا و من الانعام ازواجا بیان گر چه موضوعی است چه ارتباطی با  فاطر السموات و الارض دارد .استمرار حیات است (از نفس خودتان برای شما جفتی و برای چهارپایان هم جفتی قرار دادم. چرا خداوند در بحث خلقت انسان چهارپایان را هم دخالت داده است یک موضوع مهمی است که باید بررسی شود دلیل علمی خاص خود را دارد که انشاءالله در مقالات بعدی به آن اشاره میکنم) استمرار حیات  مسلما از جفت گیری این دو جنسیت نر و ماده  تکثیر می یابد. عامل ارتباط  نر و ماده هم نطفه نر و نطفه ماده (اوول) است. وقتی این دو با هم می آمیزند جنین در شکم استقرار می یابد  نه  قبل از آن  و اساس استمرار نسل بر هر دو نهاده شده نه  فقط  بر آب مرد. بعلاوه این جا از خلق کردن ذکری به میان نمی آید.

حیات خلق شده و استمرار آن قرار دادن  دو ساختاری است که شکل می گیرد و رشد میکند. کدینگ رشد در ژن نهفته است و روح آن را فرمان میدهد. در آیات متعددی نفخ من روحی قبل از شکل گرفتن (جعل) سمع و بصر و فواد است. بنابراین می فرماید از زمان فطرهن شما یذروئکم  شدید و در زمین نتیجه یذروئکم در ایجاد حیات تجلی یافت.

يذروكم فيه. این فیه سموات و الارض به معنی کیهان است که زمین هم جز آن است چرا این جا زمین هم جزء می آید. برای بیان لیس کمثله شیئ است. باید توجه داشت قبل از انبساط کیهان ماده خلق نشده بود همه ذرات بنیادی در هم ادغام شده بودند و در فضای بی نهایت ریز، به محض انبساط  قوانین چهارگانه فیزیک در مکان بعد از انبساط به صورت ملائکه جاعل میشوند، شروع به خلق شدن می کنند. ساختار شیمیایی زمین و موجودات زنده در آن جا شروع به ایجاد میکنند. برای همین منظور خداوند در تمثیل های زیبا و پرمفهوم از بیان حضرت ابراهیم این موضوع مهم علمی را بیان می فرماید. حال مجددا به آیات فوق نگاهی کنیم. الا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-خداوند است که من را فطرنی کرد و سپس هدایت نمود تا در زمین خلق شوم .از آنجا انشاء و یذروئکم شروع میشود. یذروئکم به انسان و چهارپایان برمی گردد. یک همچو حیاتی در کیهان مانند ندارد. لیس کمثله شیی

 


سوم -در آیه وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ برای ربط دادن این آیه از له استفاده کرده که منظورخداوند است در ایات 1 الی 3 سوره توحید ازخداوند متعال ذکر میکند و له به خدا برمی گردد. همینطور در آیه لیس کمثله شیئ، مثله به کلمات قبل از آن ارتباط پیدا میکند نه بعد از آن. هم مانند آن (در کیهان) هیچ شیی مانند آن (که مثله) مثل استمرار حیات در آن وجود ندارد. لیس کمثله شیی به خدا بر نمی گردد. خداوند متعال از این توصیف ها مبرا است- سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ- منزه است پروردگار تو پروردگار با عزت از آنچه وصف میكنند


در آیات خداوند تفکر کنیم و خود را در بسته در اختیار نظر گذشتگان در آیات متشابه قرآن قرار ندهیم. خداوند به همه ما مانند گذشتگان فکر و عقل و تدبیر عنایت کرده قدر آن را بدانیم و فقط  راوی نظر گذشتگان نشویم. درباره اینکه هیچ احدی احد خداوند نیست مقاله ای در دست تدوین دارم انشاءالله ارائه می گردد. -سید محمد تقوی اهرمی تهران شهریور 1396 ویرایش جدید اسفند 1397- اصلاحیه و ویرایش جدید تیر ماه 1399.اصلاحیه جدید سوم آذر 1399-ویرایش جدید 22/11/1400

منابع:

1(توحید صدوق،90 مجمع البیان، 10-565 سفینه
2( جامع الاسرار سید صدر آملی ج 1 ص 51
3( الحکمته المتعالیه ملاصدرا ج 2 ص 327
4( کتاب توحید ص283 و الکافی، ج1 باب النسبه حدیث سوم

 

 

بازدید: 7655

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید