ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلاَّ کَنَفْسٍ واحِدَةٍ ومفهوم واقعی آن

مقدمه نوشتار

ترجمه و تفسیر این آیه با واقعیت قرآنی آن متفاوت است. اینکه ترجمه می شود خلق کردن شما و از نو زنده کردنتان جز مانند خلق یک تن نیست، ترجمه آیه نیست. معنی بعضی کلمات را باید درست درک کنیم نفس در اینجا چه مفهومی دارد چرا به آن واحده اضافه شده آیا خلق و بعث (برانگیختن) دارای یک مفهوم است. آیا زنده شدن مرده ها خلق مجدد است از این آیه چنین استنباط شده که در قیامت خلق یک نفر و تعداد بیشمار یکی است و بسیاری عدد خدا را به عجز در نمی آورد. برای خدا خلقت مجدد همه اموات با خلق یک نفر تفاوتی ندارد. این بحث را تمامی مفسرین مطرح می کنند. من با دید جدید به قیامت و زنده شدن مرده ها نظر خودم را مطرح می کنم.

مفهوم نفس در قرآن

نفس در قرآن دارای معانی متعددی است از جمله روح، ابن عباس رحمت الله علیه بنیان گذار علم تفسیر قرآن از روی تعاریف سایر آیات به این نکته مهم رسیده بود که نفس روح است و سایر مفسرین هم کم و بیش بر این تعریف اتفاق نظر دارند ما با همین تعریف روح که ارتباط به قیامت دارد نیاز داریم تا بتوانیم درست بودن نفس به معنی روح را بررسی کنیم. نفس و روح دو مقوله جدا از هم هستند. روح در قرآن مفهوم خاصی دارد روح من امر ربی است و نمی تواند با نفس که مقوله مادی است یکسان باشد. هر دو غیر مادی هستند نفس اطلاعات هویت فرد است و روح نیروی خدائی است که خداوند در ژنوم انسان نفخه کرده -نفخت من روحی- تا فرماندهی هدایت تکاملی جانداران را در سلطه خود داشته باشد.

هنگام مرگ نفس انسان گرفته می شود چنانچه نفس را روح بدانیم به این مفهوم است که ملائکه امر خداوند را قبضه می کنند که با تعاریف روح و امر در قرآن در تضاد است. دلیل این موضوع تصورات کهن که در ذهن در باره روح داریم پرده روی واقعیت روح در قرآن کشیده و تصورات ذهنی را مبنای تفسیر قرار می دهیم و این نوع تفاسیرمی تواند افکار را از واقعیت دور کند. امر خداوند با خلق ماده در جهان مادی استقرار می یابد خلق و امر تفکیک نا پذیر هستند و خلق ماده و انرژی است که امر خداوند قوام آن را در دست دارد بنابراین امر در همه موجودات جاندارو بی جان وجود دارند و دلیل سجده آن ها تسلیم بر فطرت ذاتی خود است. امری که در حیات زمین و جانداران مستقر است روح است.

این روح با روح القدس و ملائکه مامور رساندن وحی و پیام به پیامبران فرق دارد -رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاَقِ- امر خاص خداوند در حیات زمین مستقر است. روح در حیات در قرآن یک بار و در زمین اولیه پس از پایان پروسه تکامل باکتری ها و خلق علقه نخستین تک سلولی تکامل یافته به نام یوکاریوت مستقر می شود و تمامی سلول های بدن انسان یوکاریوت هستند و هر کدام ژنوم موجود زنده را در دل خود دارند و روح یا امر خدا در هر سلول مستقر است و ارتباط سلول ها با هم توسط امواج کوانتومی اسکالر که علم نمی تواند تصور آن را کند صورت می گیرد. علقه نفس واحده نخستین یوکاریوت خلق شده است که منشاء جانداران تکثیر پذیر توسط ژنوم تکامل یافته DNA است و واحده یعنی در آن برهه زمانی تنها این نفس وجود داشت و علقه از باکتری های سیانو باکتری تولید کننده اکسیژن حیات سامان داده شد و تکمیل شد کروموزوم جنسیتی و امر خداوند در آن قرار گرفت.

اینکه مفسرین می فرمایند روح در جنین بر هر نوزادی نفخه می گردد درست نیست. همه کروموزوم های موجود زنده حیات دارند اسپرم و اوول بنابراین چیزی که حیات دارد یعنی روح خداوند در آن فرمان را صادر می کند.

حتما این آیه زیبا را در سوره واقعه شنیده اید افرایتم ما تحرثون- اانتم تزرعونه ام نحن زارعون -کشتی که می کارید را شما زراعت می کنید به رشد و ثمر می رسانید یا ما آن زراعت می کنیم. خداوند نرم افزار کامل برنامه رشد دانه را در دل بذر گذاشته و امر خود را هم در درون آن مستقر کرده و فرمان رشد (نعیدکم باز آفرینی را)را او صادر می کند. بنابراین نفس نمی تواند روح واحده باشد، موضوع مهم دیگر اینکه نفس از بدن مادی انسان هم جدا است یعنی جزء ساختار مادی انسان نیست هویت را با چه می سنجند با اطلاعات ساختار مادی آن، هر چیز دارای یک هویت است.

نفس هویت است که هنگام مرگ گرفته می شود

بر اساس برداشت من و بررسی آیات مربوطه ما با چهار تعریف در قرآن مواجه هستیم. اول خواسته نفسانی است. تعریف دوم که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است و جنبه غیر مادی دارد هویت یک فرد است که هم بر اطلاعات ساختار مادی فرد و هم بر اطلاعات عملکرد وی استوار است. سوم به معنی خویش است و چهارم شخص است. روح فرماندهی ساختار مادی انسان را با ابزار DNA بر عهده دارد. هر انسانی و یا موجود زنده و حتی بی جان ( واذا النفوس زوجت تمام هویت ها قبل از رسیدن به احدیت در برچیده شدن کیهان مجددا در هم ادغام می شوند و درون احدیت هیچ هویتی وجود ندارد کوارک هاو بوزون ها در حال ساخته شدن هستند تا هویت مادی کسب کنند.) دارای یک هویت خاص خود هستند. اطلاعات ابزار شناسائی هویت است. خداوند توسط امر نفخه شده در علقه و در ژنوم جاندار اعمال را ضبط و کنترل می کند. وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید-در واقع خودم انسان را خلق کردم و وسوسه های درون او را هم می دانم و در ادامه این آیه در سوره ق آیات 15و 16 دلیل اینکه خدا از رگ گردن به انسان نزدیکتر است را بیان می فرماید ادامه در نوشتار-نحن أقرب إلیه من حبل الورید و جایگاه خدا در انسان.

آیه خلق علقه در پروسه خلقکم و سواکم و قبل از عدلکم چنین بیان فرموده-ايَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى- ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى - فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى - أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى- آیا انسان می پندارد که همین طور رها می شود. آیا انسان نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود سپس علقه بود که خلق می شود و سامان می یابد و جنسیت نر و ماده ( کروموزوم جنسیتی) در آن قرار داده می شود. آیا خداوند ( چنین خدایی که خلق می کند) قادر نیست پس از مرگ انسان را زنده کند. جزئیات سایر آیات در نوشتار تکامل داروین و تکامل قرآن و فرق این دو ملاحظه فرمائید.

از آیات فوق نتیجه می گیریم که امر خداوند برای هدایت تکامل جانداران همراه استقرار ژنوم کامل که به زوجین الذکر و الانثی تشبیه شده است تحت عنوان نفخت من روحی مستقر می شود. خداوند در امر حیات و کنترل اعمال انسان نظارت مستقیم دارد در جای دیگری از قرآن از استقرار روح سخنی به میان نیامده است. امر خداوند همراه با انتقال ژنوم جانداران به نسل بعد منتقل می شود. خداوند با امر خود حضور خود را در حیات تحت عنوان روح محقق می سازد. بنابراین نفس را روح نامیدن مطابق جهان بینی قرآن نیست. ونفس و ما سواها در سوره شمس خداوند به نفس قسم یاد می کند و نفسی که خداوند آن را سامان داد و در آن فجور و تقوا را الهام کرد. این نفس همان نفس واحده منشاء جانداران است که هم زمان با قرار دادن کروموزم جنسیتی ذکر و الانثی و روح خداوند به دوره سواها که طولانی ترین دوره پروسه تکامل جانداران درزمین اولیه است. پس روح خداوند نیازی به سوا ها ندارد و درهیچ جای قرآن نفس روح نیست. حال به آیه ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلاَّ کَنَفْسٍ واحِدَةٍ

قیامت و زنده شدن مرده ها

منظور آیه ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلاَّ کَنَفْسٍ واحِدَةٍ شخصی که در زمین خلق می شود دارای یک هویت خاصی است و همان شخص با هویت خاص در قیامت زنده می شود هر دو یک نفس واحده هستند. بنابراین در قیامت ما خلق جدید نداریم شخص در زمین خلق می شود و به خواب مرگ فرو می رود و در قیامت همان نفس از خواب مرگ بیدار می شود. این ترجمه خلقت و بعثت همه شما (خلایق بی‌شمار در آسانی بر خدا) جز مثل یک تن واحد نیست، که همانا خدا شنوا و بیناست. برای خدا خلقت مجدد همه اموات با خلق یک نفر تفاوتی ندارد درست نیست. علم فیزیک و قیامت در قرآن نظریه جدید
خلقت و برانگیختن شما جز از یک شخص واحد نیست. خلایق بی شمار در آیه وجود ندارد و معیار زنده شدن مرده بر عدد و رقم نیست. قیامت ادامه زندگی دنیا است که دیوار مرگ آن را از هم جدا کرده است. سید محمد تقوی اهرمی 10/9/1402

• قبلی
• بعدی