قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

آدم و حضرت عیسی وجه مشترک نفخ من روحی دارند

مقدمه نوشتار


آیه 59 سوره آل عمران می فرماید: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ-همانا مثل عیسی نزد خدا مانند مثل آدم است که او را در خاک خلق کردیم و سپس به او گفتیم باش و شد. این آیه در حقیقت نقطه کوری است در خلقت انسان که باید گره آن را به کمک علم باز کرد. در باره این آیه تعبیر ها و تفسیر های مختلفی بیان شده که با توجه به سیاق آیه مفهوم آن را نمی رساند. به ترجمه آیه به نقل از مفسرین معتبر و از دانشنامه اسلامی چنین آورده شده است. همانا مثل (خلقت) عیسی به امر خدا مثل خلقت آدم است که او  را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت. البته در همان صفحه از آقای قرائتی هم ترجمه دیگری که مطابق ظاهر آیه و درست ترجمه شده دیده می شود. این دو ترجمه نشان می دهد که اختلاف در فهم این آیه بسیار زیاد است. ترجمه اول تصورات ذهنی در خلقت آدم که بر اساس خلق الساعه یا فیکسیسم بنا شده در ترجمه دخالت داده شده که با واقعیت ظاهر آیه مطابقت ندارد. چرا می گویم ظاهر آیه زیرا این از جمله آیات متشابه است که ظاهر و باطن دارد و در ترجمه باید ظاهر آیه بدون دخالت دادن ذهنیات مترجم بیان شود که در ترجمه آقای قرائتی رعایت شده است.

این موضوع نشان می دهد که در مفهوم این آیه نظرات مختلفی بیان شده و من در این نوشتار سعی دارم واقعیت آیه را از دید علوم طبیعی و سایر آیات متشابه در این زمینه بیان کنم. من روش خاص خودم را در نوشته هایم در سایت به کار می برم. آیات متشابه با علوم  طبیعی سر و کار دارند و نظر گذشتگان  که با تصورات ذهنی هزار و چهار صد سال قبل بیان شده علمی نیست و معتبر نمی دانم و تنها با نگاه علم روز به آیات می نگرم. آیات متشابه برای تقویت محکمات قرآن است که فقه و اصول اسلامی بر آن بنا شده و تقویت کننده فقه اسلامی است. اگر آیات متشابه را با دید روز نگاه کنیم به نفع اصول اعتقادی ما است. اگر نگران باشیم که دخالت دادن علوم طبیعی در فهم آیات متشابه ممکن است به اعتقادات ما لطمه وارد آید ، خدا و قرآن را درست نشناخته ایم و باید به خودمان شک کنیم  چرا که علم مخلوق خدا است و مطالب غیرعلمی در قرآن نیست.

کدام عامل وجه مشترک این دو نزد خدا است

قبلا مقاله ای تحت عنوان خلقت حضرت عیسی ع و آدم و راز نهفته در آن را در سایت منتشر کردم و در باره خلقت انسان به تفصیل شرح داده ام و کوتاه به موضوع ژنتیک پرداخته ام. از آنجائیکه این آیه باعث شده ذهن خوانندگان بین دو طرز تفکراصالت انواع، فیکسیسم و تکامل انواع، ترانفورمیسم سرگردان شود. همچنان که در ترجمه اول ملاحظه کردیم که نظر غالب در حوزه است و در مقاله نظر قرآن پیرامون نظریه تکامل داروین چیست؟ سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه صراحتا بیان شده که ظاهر قرآن در مورد بشر نظریه فیکسیسم است و نه ترانسفورمیسم. لذا ضرورت دیدم در این نوشتار به تجزیه و تحلیل مستقیم این آیه بپردازم و با کمک علوم طبیعی گره کور آیه را بیرون آوریم.


در این آیه- إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ- خداوند به جای خلق حضرت عیسی ع و خلق آدم فرموده در مثل این دو وجه مشترکی وجود دارد که مشمول کن فیکون شده اند. سخن از مقایسه خلقت این دو نیست، اینکه ما مثل را مترادف خلقت معنی کنیم به مفهوم آیه لطمه وارد و آن را از واقعیت خود دور می کنیم. کن فیکون فرمان است و تحقق این فرمان باید آنی باشد. مقایسه خلقت حضرت عیسی ع و آدم در آیه وجود ندارد. آیه میفرماید حضرت عیسی با آدم که خلق شد و اتفاقی که باعث کن فیکون شده وجه مشترک دارند. آدم در سنگ رس خلق گردید و نطفه اولیه حیات از آن بیرون آمد و حادثه ای رخداد و در این حادثه هر دو شبیه هستند و این حادثه چیست. برخی می گویند حضرت عیسی پدر نداشته و آدم هم پدر نداشته این مقایسه غلط است آدم هم پدر داشته و هم مادر-انَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ- ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ-خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم وآل عمران را از جهانیان برگزید همه آنها ذریه ای بودند از ذریه دیگر از جمله آدم. برخی وجه تشابه را خلقت هر دو را در خاک می دانند. همه انسان ها که آدم و حضرت عیسی هم شامل آنها می شود در خاک آفریده شدند ولی آیه وجه مشترک را خلقت قرار نداده که عرض شد. کلمه کن فیکون در هر دو، وجه مشترک است. در این آیه آدم مشمول کن فیکون شده و در آیه 47 سوره آل عمران حضرت عیسی هم مشمول کن فیکون گردیده.


قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُون-(حضرت مريم ع) گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آن كه بشرى به من دست نزده است؟! گفت خداوند چنین خلق می کند، چون امر او اقتضا کند مى‏ گويد باش پس مى ‏شود. کن فیکون امری آنی است و نمونه بارز آن مه بانک است- بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ خداوند ابداع کننده کیهان از هیچ چون امر او اقتضا کند مى‏گويد باش پس مى ‏شود خلقت کیهان از هیچ از نظر علم و قرآن. کلمه کن فیکون در هشت آیه و پنج مرحله صورت گرفته است. به مقاله کن فیکون و مفهوم واقعی و علمی آن در قرآن مراجعه فرمایید. بنابراین مقایسه مثل حضرت عیسی و مثل آدم دارای وجه مشترک کن فیکون در هر دو بوده است.


عوامل کن فیکون در هر دو مورد چه بوده است


انسان که همان آدم در حال شدن است در خاک خلق می شود. خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٍ ، خلق زمانی است که نطفه اولیه در سنگ رس و از حما مسنون بیرون آمده است و بعد از خلق دیگر خاک نیست و نطفه است مگر اینکه ما آیه لقد خلقنتا الانسان من صلصال من حما مسنون و بدائ خلق الانسان من طین و آیات دیگر که خلقت اولیه انسان را در زمین اولیه و در سنگ رس آنهم سنگ سفال مانند صلصال کالفخار را قبول نداشته باشیم و خطاب را متوجه خاک کنیم ولی اطلاع هم نداریم که در زمین اولیه خاکی وجود نداشته است و خاک در اثر فرسایش سه و نیم میلیارد ساله سنگ ها از جمله سنگ رس سفال مانند ایجاد شده است. خلق کرد یعنی پروسه خلق تمام شد و اگر قرار بود خداوند با دستان خود از گل آدم را بساخت و هنوز فرمان صادر نشده مجسمه است و وقتی فرمان صادر می شود خلق صورت گرفته. اعتقاد و باور به فیکسیسم  تفکر را از ما می گیرد و چشم بسته دست به ترجمه آیه به نفع تصورات ذهنی خود می زتیم.

ثمَّ قَالَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ. وقتی که آدم درحال شدن در خاک خلق شد و نسل بیرون آمده از خاک که دیگر خاک نیست مورد خطاب قرار می گیرد که باش و شد. این عامل چیست. نفخ من روحی است و قرار گرفتن روح در نطفه تکامل یافته اولیه آنهم زمانی که ژنوم آن کامل شده و سامان یافته و به علقه تبدیل شده و حیات کامل در آن همراه روح نفخه می شود. حیات امری است آنی که به روح وصل است و این نطفه تکامل یافته علقه است که نفس واحده است که تمامی جانداران گیاهی و جانوری دریایی و خشکی از آن پا گرفتند. اقراء بسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم. اگر علقه را خون بسته آویزان شده به دیواره رحم بدانیم  بنابراین خلق الانسان من علق نمی تواند درست باشد ، زیرا قبل از علق ابتدا اسپرم مرد باید با اوول زن لقاح یابد و عوامل جنسیتی که حیات دارند و خلق شده اند ( سلول ها همه موجودات زنده و خلق شده هستند)علقه را درست کرده و دارد رشد میکند. بنابراین باید علق یک مرحله مستقل در خلقت انسان باشد. نطفه ایوکاریوت نطفه تکامل یافته است که ساختار بشر اولیه بوده است. به مقاله تکامل داروین و تکامل قرآن و تفاوت آنها مشروحا دلایل خودم را بیان کرده ام.


نفخ من روحی عامل بروز کن فیکون در هر دو است


نفخ من روحی در هر دو حضرت عیسی ع و انسان در حالت بشر یا آدم در حال ساخته شدن رخ داده است. در مورد آدم باید به جهان بینی خلقت انسان در قرآن توجه کنیم. هدف خلقت حیات و درون آن انسان تکامل یافته است و انسان تکامل یافته از نسل قبل هم آدم است و نسل کنونی انسان بنی آدم هستند. در قرآن به خلق آدم به جز این آیه اصلا اشاره نشده و همه جا سخن از خلق انسان است. انسان در حما مسنون گل متعفن بد بو نیست رسوب ترکیبات آلی اولین نطفه حیات است خلق شد و صلصال هم سخت و سفال مانند است و حما مسنون هم رسوب در درون لایه های سنگ رس است و علم هم طبق آخرین نظریه اعلام شده حیات را از نطفه ار.ان.ای و درون لایه کریستال سنگ رس میداند. به مقاله دنیای RNA جدید ترین نظریه پیدایش حیات مراجعه فرمایید. تنها مورد که از خلق آدم نام برده شده همین آیه 59 سوره آل عمران است که عنوان شده آدم در تراب خلق شد و تراب مفهوم کلی سنگ رس است و طین و طین لازب و صلصال همه مفاهیم علمی هستند. وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا-فاطر، 11 خداوند شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید و ازواج را در آن قرار داد. با این ایه مترادف است هُوَ الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها. نفس واحده مشمول خلقکم و جعل منها زوحها است.


وقتی قرآن میفرماید من انسان را در سنگ رس و از رسوب حما مسنون آفریدم و در آیه دیگر می فرماید شروع خلقت انسان در طین بوده است به این معنی است که آدم ابتدا به صورت نطفه و در سنگ رس بوده و اینکه بگوییم خداوند آدم را بساخت و به شکل بشر کامل در آورد و اعتقاد داشته باشیم آدم خلق الساعه ایجاد شد گمراه کننده است و کل مفاهیم خلقت انسان در قرآن را دستخوش تغییرات میکند و این آیات خلقت را در قرآن در مهجوریت علمی می برد. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنْسان‌َ مِن‌ْ سُلالَه‌ٍ مِن‌ْ طین‌ٍ. ُثمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ درحقیقت ما انسان را در رسوب ایجاد شده در سنگ رس خلق کردیم و نطفه بیرون آمده را در غشاء سلولی قراردادیم. خداوند می فرماید من انسان را در تراب خلق کردم و آنچه که از تراب بیرون آمد را مشمول کن فیکون قرار دادم. خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ له به آن چه که در تراب خلق شد بر می گردد حادثه ای آنی، کن فیکون بعد از خلق انسان است و هنوز از آدم خبری نیست و به صورت بشراست یعنی ساختار مادی که تمامی عناصر تشکیل دهنده موجودات زنده را دارد از جمله انسان. بنابراین موضوع وجه تشابه بین حضرت عیسی ع و آدم خلقت نیست کن فیکون است. کن فیکون یک رخداد آنی است مانند حادثه مه بانک که اشاره در این جا هم باید یک پدیده ای از این کن فیکون ایجاد شده باشد. دو آیه را مورد بررسی قرار می دهیم. ابتدا در پروسه خلقت انسان و بعد تولد حضرت عیسی. آیه 33 سوره حجر


وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ- هنگامی که خداوند تو به ملائکه خطاب کرد که من خالق بشری در سنگ رس و از توده سیاه حما مسنون هستم پس وقتی آن را ( که در سنگ رس خلق کردم) و سامان دادم و روح خودم در آن نفخه کردم (القاء کردم و یا نهادم) به او سجده کنید. زمان طولانی بعد از خلقت انسان که به صورت ساختار بشر است سپری می شود تا سویته شود یعنی سر و سامان یابد تا از شرایط گرفتن روح بر خوردار شود. روح امری است ماوراء جهان مادی و فرمان است و باید در جایی استقرار یابد که بتواند فرماندهی کند. الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی خداوند ابتدا خلق می کند و سپس آن را سامان می دهد و خداوند ابتدا برنامه ریزی می کند( قدر به فتحه ق و تشدید دال با اندازه اشتباه نشود) و سپس به سوی مقصد مورد نظر هدایت میکند. آیا این ها حکایت از خلق الساعه بودن آدم است. آیات را با علم روز تطبیق دهیم و توجه ای به نظر گذشتگان مربوط به صدر اسلام نکنیم ، زیرا آن نظرات بر اساس تصورات ذهنی غلط شکل گرفته اند. آیا روح در نطفه اولیه حیات که از سنگ رس بیرون آمده نفخه می شود و یا در رحم برای اطلاع بیشتر به مقاله تکامل داروین و تکامل قران وتفاوت آنها مراجعه فرمایید.

از آنجاییکه القاء فرمان حیات در نطفه اولیه یک جهش آنی است که مولکول ار.ان.ای به د.ان ای تبدیل شده البته در پروسه سویته و باید جاندار کامل شود و روح به آن جان می بخشد. مولکول ار.ان.ای هم جاندار است و نه به مفهوم جانداری که بتواند بار هدایت ساختار بشر را به سوی تکامل موجودات بر دوش کشد. جالب است که دانشمندان نطفه اولیه حیات که از سنگ رس بیرون می آید تا ظهور تک سلولی تکامل یافته با هسته و غشاء هسته ای و ژنوم کامل را پیش حیات می نامند ، برخی از فاکتور های حیات را دارا است. پیش نطفه است. نتیجه اینکه القاء روح در نطفه تکامل یافته پدیده ای است که با کن فیکون صورت گرفته است. توجه داشته باشیم که آدم در حال شدن است. حال به سراغ تولد حضرت عیسی ع برویم. 
ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ -مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ-35 مریم
اين عيسى پسر مريم است (نه پسر خدا) گفتار درستى كه در آن شك می‏ كنند- خدا را نسزد كه فرزندى بر گيرد منزه است او چون امر او اقتضا کند مى‏ گويد باش پس مى ‏شود.
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ
و مریم دختر عمران را که عفت خود را حفظ کرده بود و ما از روح خود در آن دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتاب را تصدیق کرد و او از فرمانبرداران بود- نفخ من روحی در خلقت آدم در حال شدن هم رخ داد و ساختار تشکیلاتی اصلی و اولیه حیات که سنگ بنای آدم بود از بیجان به جاندار تبدیل شد. وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ دارای مفهوم والای علمی است. روح من امر ربی حامل پیام القاء کلمات خدا در چهار چوب نفخنا فیه روحنا است که تاثیر قابل توجه در تحولات ژنتیکی داشته است این تحولات که لازمه تولد حضرت عیسی ع است در ژنوم حضرت مریم ع نبود و با فرمان کن فیکون هست میشود . همانند نفخ من روحی در خلقت آدم که ماده بی جان جاندار شد. نکته جالب این آیه می تواند از نظر علمی چنین تفسیر شود. فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ پس امر خداوند (روح) در او القاء شد. دستورات ابلاغی به دی.ان.ای به صورت نوشته در ژنوم قرار و مورد تصدیق آن قرار گرفت و کروموزوم جنستی تغییرات را ایجاد و به برشته تحریر در آورد. مریم از جمله فرمانبرداران بود.


فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا در این آیه و با توجه به آیه قبل محصول کن فیکون بوده است و با وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي در خلقت انسان وجه مشترک تولد حضرت عیسی ع و خلقت انسان ( آدم در حال شدن که به صورت ساختار جسمانی در حال شکل گرفتن بود). جبرئیل حامل القاء وحی به پیامبر اسلام (ص) بود وحی به صورت یک باره که در دل حضرت رسول اکرم (ص) جای گرفت و دل آن حضرت با وجود عدم رویت چشمان تصدیق کرد. فاصله شدید القوی با حضرت باندازه دو سر یک کمان بود. فیزیک کوانتوم و شیوه نزول وحی. حال این موضوع را که شیوه القاء وحی است با القاء روح به حضرت مریم مقایسه کنید. کلمات خداوند در دل حضرت مریم قرار گرفت و در ژنوم ثبت شد و وحی هم در دل حضرت رسول اکرم ص نشست و در ژنوم جای گرفت. فاصله حامل وحی در هر دو  روح و روح القدس با بدن حضرت مریم ع و حضرت رسول اکرم (ص) یکسان است ( تفکر و تعقل می طلبد). به آیه زیر توجه فرمایید.

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا -فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا-در این کتاب مریم را یاد کن که در مکانی در طرف شرقی از اطرافیان فاصله گرفت و حجابی بین آنها حائل شد پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به نظر حضرت مریم به شکل بشری تمثیل شد. به نظر حضرت مریم چنین آمد- به مقاله روح و واقعیت فرماندهی آن بر ژنوم در قرآن مراجعه فرمایید. دلیل ضرورت فاصله کم برای القاء وحی را از نظرکشف تازه علمی در آن مطرح کرده ام. ضمنا مقاله فیزیک کوانتوم و شیوه القاح وحی در صورت تمایل مطالعه فرمایید که به سدره المنهی و کان قوسین او ادنی آشنا شوید. نتیجه بحث بررسی ما از این قرار است. وجه مشترک مثل عیسی وآدم درآیه فوق کن فیکون است و پدیده به وجود آمده در اثر کن فیکون نفخ من روحی بوده است. آیه زیر هم میتواند به نظریه ما کمک کند. هود
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ - مَثلِ دو گروه (كافران ومؤمنان،) همچون «نابينا و ناشنوا» و «بينا و شنوا» است، آيا اين دو گروه در مَثل يكسانند؟ پس چرا پند نمى‌گيريد؟ مثل موصوف نیست موصوف را معرفی میکند. سید محمد تقوی اهرمی سوم دی ماه 1399 ویرایش جدید مرداد 1402

 

بازدید: 1654

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید