آدم واقعیتی دگرگون شده در قرآن قسمت دوم

مقدمه نوشتار

در قسمت نخست این مقاله دوره خلقک و سواک را مرور کردیم بحث مهم این مقاله بر مفهوم بشر و انس و انسان و نقش این کلمات کلیدی در خلقت آدم است. به این سوال تا کنون فکر کرده اید چرا خداوند در تمامی دوره های خلقت انسان آدم را دخالت نمی دهد. به طور مثال نمی فرماید لقد خلقنا الآدم من صلصال من حما مسنون مگر همه مفسرین از صدر اسلام تا کنون صلصال و حما مسنون را گل گندیده و بو گرفته و ور آمده برای ساختن مجسمه آدم نمی دانند. اگر این موضوع صحت داشته باشد می بایستی برای یک بار هم به جای انسان آدم گذاشته می شد. فقط یک بار در قرآن در تمثیلی خلقت حضرت عیسی ع را به خلقت آدم تشبیه می کند که دلیل علمی خاص خود را دارد که در مقاله آدم و حضرت عیسی وجه مشترک نفخ من روحی دارند اشاره کرده ام .

درصدر اسلام ابن عباس نمی دانست که انسان مجموعه ای از اتم ها ی مختلف و پیوند اتمی و مولکولی است و در لایه سنگ رس هم مولکول های ساده حیات با بخار آب به درون لایه نفوذ و همان جا ترکیب پیچیده اولین مولکول حیات شکل می گیرند یعنی مولکول ار. ان. ای ایجاد و کد بندی می گردد و قرآن به آن نطفه امشاج نبتلیه خطاب می کند. نخستین نطفه بیرون آمده از دل سنگ رس و از توده حما مسنون است. اگر ابن عباس این ها را می دانست نظر مفسرین قرآن هم فرق می کرد و این همه آیه لقد خلقنا الانسان من صلصال من حما مسنون گل اندر گل و بدبو ترجمه نمی کردند. بحث مفصلی دارد که شرح آن عظمت علمی قرآن را آشکار می کند. حال که تصورات امروزی با بینش علمی صدر اسلام بسیار فرق کرده و علوم طبیعی همه تخیلات گذشته را دگرگون کرد چرا سعی نمی شود با دید روز مجددا به آیات متشابه خلقت انسان نگاه کنیم و در بسیاری از ترجمه ها تجدید نظر شود. در قسمت اول این نوشتار تا دوره دوم خلقت انسان که سواک یا سویته شدن است اشاره کردم این دوره در قرآن بسیار با اهمیت است یعنی اساس خلقت انسان ( نه آدم) بر علقه قرار دارد که ادامه می دهیم. البته در زمین تازه متولد و سرد شده و نه در رحم زن و فرموده خلق کردم و نمی فرماید خلق میکنم که استمرار را نشان دهد. بعلاوه هنوز نتوانسته ایم مفهوم کلمه خلق کردن را درک کنیم. خلق فقط یک بار و برای نخستین بار رخ می دهد و در رحم خلق صورت نمی گیرد.

خلقک و سواک مهم ترین دروه های خلقت انسان در تکامل موجودات زنده است

همان طور که قسمت اول این مقاله شرح دادم مراحل اطوار خلقت انسان در چهار دوره گوناگون مستقل از هم درآیه الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صوره ما شاء رکبک اشاره شده است. در آیه 13 نوح هم تاکید فرموده ما لَكُمْ لا تَرْجُو نَ لِلَّهِ وَقاراً - وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً - شما را چه شده که برای خدا اهمیتی قائل نیستند در حالی که او شما را در مراحل گوناگون خلق کرد به طورها و شکل های گوناگون.

هوالذی خلقکم من طین ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده ثم انتم تمترون -خداوند است که شما را در سنگ رس خلق کرد و زمانی (تا انسان شدن) مقرر کرد و این زمان تعیین شده نزد او است پس چرا در تردید هستید. فی ای صوره ما شاء رکبک دوره ای است که خداوند بعد از قرار دادن اعضاء و موزون کردن آن که در قامت انسان بگنجد و سپس صورت دهی می کند

و خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ-خداوند هفت جو زمین و زمین را به حق (طبق برنامه ریزی برای خلق حیات و انسان) خلق کرد شما را به صورت های گوناگون در آورد و صورت شما را به بهترین و زیبا ترین صورت قرار داد. صورکم اول با فتخه ص و تشدید و صورکم دوم با ضمه ص و فتحه واو که معنی خاص خود را دارد. ابتدا انسان ( موجودات زنده در پروسه حیات قبل از آدم)را یکی پس از دیگری صورت دهی می کند صور با تشدید صورت دهی گوناگون و صورت دهی شما بنی آدم که بهترین و زیبا ترین صورت دهی است فقط مختص آدم بود. این چند آیه بیان گر این است که انسان تا رسیدن به بنی آدم چهار دوره مختلف را گذرانده و مرحله صورت دهی هم خودش مراحل خاصی داشته است.
توجیه علمی دوره خلقکم و سواکم

انسان خلقت خودش را در سنگ رس آغاز می کند و اولین مولکول های پایه حیات آب است که از پیوند اتم های هیدروژن و اکسیژن و در حرارت حدود دو هزار درجه سانتیگراد که لازمه اتصال این پیوند بوده ایجاد می شود. اکسیژن در حضورهیدروژن قادر به اتصال با کربن نیست زیرا پیوند هیدروکسیل OH قوی تراز پیوند های O_O و C_O است بنابراین نخستین مولکول های پایه حیات تحت حاکمیت هیدروژن است و آب نخستین مولکول حیات است، سپس متان، آمونیاک، هیدرور فسفر و گوگرد و سایر در حرارت معینی که با سرد شدن توده مذاب زمین صورت گرفته است ایجاد می شوند. سلیسیوم برای تشکیل نیاز به اکسیژن دارد و اکسیژن آزاد در توده مذاب نمی تواند عرض اندام کند. آب اکسیژن لازم را در اختیار می گذارد و سنگ سلیسیوم با کمک آلومینیوم و آب شکل می گیرد.

در حرارت مناسب و پائین تر کربن با خود و با هیدروژن کربو هیدرات ها را به وجود می آورند. اتم های آهن با آب اکسید آهن و سایر کانی را نیز در حرارت های مناسب تشکیل می گردند. همه این ترکیبات جذب توده عظیم سنگ رس می شوند و سنگ رس به عنوان کاتالیزاتور عمل می کند. تمامی این ترکیبات به دلیل سبک بودن به بالاترین سطح توده مذاب در حال سرد شدن منتقل و پوسته جامد ( رواسی ) را می سازند. کربوهیدرات های ساده و آمونیاک پایه تشکیل اسید آمینه های ساده و پایه مولکول اولیه حیات را ایجاد می کنند و سایر با بخار آب به درون لایه سنگ رس کشانده می شوند و به دلیل صلصال کلفخار بودن سنگ رس آب املاح درون خود را که در آب کم (ماء مهین هستند) ته نشین می کند و آب داغ از لایه خارج می شود و این آب بیرون رونده است. اگر دافق یا بیرون رونده نباشد مولکول زنجیره ای ار.ان.ای شکل نمی گیرد. همین دافق بودن و محیط کم آب باعث شد که دانشمندان به وجود لایه سنگ و نقش آن در خلقت حیات برسند. و ما این آب جهنده اعجاز قرآن را تا آب مرد تنزل داده ایم و تمامی این رخداد های زیبای علمی قرآن را به درون رحم بردیم .از ابن عباس ایرادی نیست که آن جناب بر اساس دانش روز تفسیر کرد اما ما چرا؟ لایه های تمامی سنگ رس پوسته جامد زمین مملو از توده سیاه و نرم حما مسنون می شوند مدت زمانی که اجل (مدت) آن را خداوند می داند در دل سنگ رس حاکمیت نطفه اولیه حیات را در زمین اولیه از آن خود کرده بود. اجل مسمی عنده ثم انتم تمترون -زمان مشخص سپری شدن نزد خدا است پس چرا تردید دارید و از افکار گذشته دست بر نمی دارید. پوسته جامد بالای نقطه جوش آب داغ است و تمامی آب های فراوان درون زمین از شکاف و درزها به صورت بخار به بیرون رخنه می کنند.

هم زمان بر روی پوسته جامد زمین غذای ساده اولیه نطفه حیات در چهار دوره اقوات درست می شود. بنابر این در درون آب غذای مخصوص اولین نطفه حیات (سواء للسائلین) به صورت ساده فراوان در دسترس است و پذیرای اولین نطفه ساختار تشکیلاتی ابتدایی انسان می باشند. این اقوات یا غذای ساده مصرف سلول های بدن قابل مقایسه است با مولکول هائی که معده ما پروتئین ها را با آنزیم ها می شکنند و به ساده ترین پایه مولکولی تیدیل و درون سلول ها می برند. در زمین اولیه این غذای ساده آماده شده در دسترس باکتری ها قرار داشت و آن ها با تاژک خود از محیط اطراف می گرفتند و به درون خود می بردند و مطابق نرم افزار تعبیه شده در ار.ان. ای سر هم می کردند. البته فقط ویروس ها با حمله به یکدیگر ار.ان.ای خود را به اشتراک می گذاشتند و وقتی به باکتری ها تبدیل شدند باکتری ها غذای آماده را از آب اطراف می گرفتند. نکته بسیار جالب اینکه با شکل گرفتن باکتری ها، نسل قبل از آن ویروس ها بر خلاف تئوری داروین همچنان به بقا خود ادامه دادند. به مقاله تکامل داروین و تکامل قرآن و فرق بین آن دو.

اطراف زمین یک جو نازک مملو از بخار آب و گازهای متان، آمونیاک و غبار آتش فشان ها به صورت دودی و دخان است و مانع رسیدن اشعه خورشید که برای مولکول های اولیه حیات و پیوند های مواد ساده غذائی مضر است توسط این دخان جذب می شوند. با سرد شدن پوسته جامد زمین و رسیدن به زیر نقطه جوش آب برکه ها و گودال ها پرآب می شوند و آب داغ توده حما مسنون را از درون لایه سنگ رس می شوید و به درون آب منتقل می کند. این مولکول ار.ان.ای به عنوان یک تکه ار.ان.ای ساده تک رشته ای با قابلیت خدا دادی امشاج نبتلیه خود را تکثیر می کنند ولی هنوز حیات ندارند و باید سامان یابد. دوره خلقکم پایان یافته و دوره سویته شروع می شود. ویروس ها که به دلیل ریز بودن لایه بین دو طبقه سنگ رس مولکول های ساده اولیه با زنجیره کوتاه و تنها از مولکول های ساده ساختار ژنوم آینده موجودات تشکیل شده بودند. یعنی بیست نوع اسید آمینه خوراکی و نوکلئوتیدها قند ها و چهار باز آلی در یک پروتئین با زنجیره نسبتا کوتاه مانند ویروس های از خانواده کرونا در درون یک غشاء ساده قرار داشتند و فقط یک دستور درون یک غشاء و خداوند آن را نطفه امشاج نبتلیه نامید.

این نطفه که با پیوستن به هم از شکلی به شکل دیگر تکثیر می کردند و دستور من را تکثیر کن را در خود داشتند و خداوند انگیزه نبتلیه یعنی خاصیت مبتلا کنندگی یکدیگر را در نهاد آن ها گذارده بود. این موضوع را با تحقیقات و بررسی های خودم از رشته تحصیلی بیوشیمی در دانشگاه دولتی زاربروکن آلمان و مطالعه ساختار ویروس ها و مقالاتی که کم و بیش در باره ویروس ها به عنوان اولین مولکول های حیات اخیرا در مقالات دانشگاه های آمریکا نوشته شده جمع بندی کرده ام و یک نظر علمی شخصی است که می تواند تا حدودی به چگونگی خلقت انسان در سنگ رس و تحولات بعد از آن که در آیات قرآن منعکس شده و فراتر از علم روز بیان فرموده نزدیک باشد. ویروس ها در دوره سامان دادن یا سویته شدن به سه نوع باکتری غیر هوازی بدون هسته و غشاء هسته ای و مولکول ار.ان.ای تک رشته ای که از یک نوع باکتری به نوع دیگر دراز تر و پیچیده تر می شوند و خود را آماده می کنند در پایان تکامل خود علقه تک سلولی یوکاریوت را ایجاد کنند.

هر کدام پانصد میلیون سال حاکمیت زمین را در اختیار داشتند که قرآن این سه دوره را تاریکی های سه گانه نام می برد ظلمات ثلاثه . مفسرین ظلمات ثلاثه را با تصور اینکه تمامی این تحولات در رحم صورت می گیرد به سه غشاء دور رحم ربط می دهند و نمی دانند که این سه غشاء به هم چسبیده اند و تاریکی در بین لایه ها وجود ندارد. البته اگر واقعا علم جنین شناسی پوسته دور رحم را سه لایه گرفته باشند. بنابراین بین این لایه ها فضای خالی و تاریک وجود ندارد آنان ادعا می کنند که جنین باید از نور خورشید در آمان باشد. در صورتیکه مادران لباس می پوشند و دائم زیر آفتاب نیستند و زنان آفریقائی لخت و سراسر روز در آفتاب هستند و فرزندان سالم و سر حال به دنیا می آورند و این البته نظر ابن عباس و مفسرین صدر اسلام است که نسل اندر نسل بدون اینکه مفسرین ما با پیشرفت علم تغییری در آن دهند به ما رسیده و با تعصب خاص سعی می کنیم توجیه علمی برایش درست کنیم و آیات علمی قرآن را از اعتبار علمی می اندازیم . حال آیات زیر را مرور کنیم و در باره آن تفکر کنیم و انشاءالله فصل جدیدی آغاز و توسط مفسرین جوان روشن ضمیر آن ها به روز رسانی کنند.

آیات مربوط به دو دوره خلقکم و سواکم

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ خداوند تمامی مواد اولیه مورد نیاز خلقت انسان را به نحو احسن خلق کرد. ذرات بنیادی را در دوره پلانک ایحاد و با آن کیهان را خلق و اتم های مختلف به کمک هیدروژن در زمین اولیه ایجاد و وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ -و خلقت انسان را در سنگ رس مطابق مطالب عنوان شده فوق شروع می کند. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ – سپس نسل بیرون آمده از شروع خلق در سنگ رس را در درون لایه سنگ رس در آب کم رسوب می دهد و حما مسنون حامل اولین نطفه حیات می گردد که با اب داغ شسته و در درون برکه قرار داده می شوند ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ سپس ان را سامان می دهد تا تک سلول تکامل یافته با ژنوم کامل دو رشته ای تشکیل و خداوند کروموزوم جنسیتی را در درون علقه قرار می دهد و درست در این زمان روح خداوند در علقه مستقر شده و فرماندهی ژنوم را در دست می گیرد.

بعد از آن وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ اعضاء بدن در علقه و در پروسه تکامل قرار داده می شود. شبیه این آیه سجده ملائکه به علقه است که در حقیقت ساختار بشر است. همه جانداران (جانوران و گیاهان) از این ساختار که نفس واحده است منشاء می شوند.

ایَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى-آیا انسان می پندارد که به حال خود رها میشود آیا او نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود ( نطفه امشاج بود که بر اساس برنامه ریزی مقدرمی شود و سپس علقه بود که خلق می شود و سامان می یابد و جنسیت نر و مادینگی در آن قرار داده می شود. اشاره به قرار گرفتن جنسیت نر و مادینگی تکمیل شدن ژنوم کامل انسان است که کروموزم نر و مادینگی هر کدام جفت در علقه قرار داده می شود. این آیه هم مطالب بالا را تائید می کند.

الَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ- فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ- إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ- ایا شما را از نطفه تقدیری که مقدر می شود نیافریدیم و آن نطفه را در جایگاه استوار قرار ندادیم تا زمان معینی پس برنامه ریزی کردیم و چه برنامه ریزی توانایی انجام دادیم. در آیه بالا فرموده بود که بعد از سویته شدن علقه اعضاء بدن در آن قرار داده می شود و این آیه به طور زبیائی این مطلب را بیان می فرماید.

وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ-خداوند شما را در حالی از شکم نیای خود خارج می کرد که هیچ نمی دانستید (سال های مدیدی به صورت نسل ها باکتری بودید) اعضاء نداشتید و برای شما در پروسه تکامل اعضاء قرار داد. نسل متولد شده که شما بشر در حال ساختن بودید لا تعلمون شییا بودید، یعنی علم و آگاهی نداشتید. کرم ها و بند پایان دارای آگاهی بودند می دانستند در غیاب مادر که از تخم هایشان بیرون می آمدند چه کار باید یکنند و روش زندگی کردن را به تنهائی از نوزاد انسان هم بهتر می دانستند بنابراین منظور آیه باکتری های قبل از قرار دادن کروموزوم های جنیستی است و آگاهی در اینجا کسب معارف و علوم دانشگاهی نیست و دانستن آگاهی است. تصویر نوزادان سن ها که از تخم بیرون آمده اند و دور هم جشن تولد گرفته اند را ملاحظه فرمائید که به زودی متفرق می شوند و هر کدام زندگی خود را مستقل شروع می کنند و دوست و دشمن را می شناسند و می دانند از چه باید تغذیه کنند.

دوره فعدلک و صورک از علقه شروع می شود

علقه تک سلولی هسته دار با غشاء هسته ای و سلولی پیشرفته است که خداوند در آن کروموزوم حنسیتی نر و ماده قرار داد و نرم افزار ژنوم کامل را در پروسه سواک دریافت کرد و از این به بعد تکثیر پذیری بر اساس جنسیتی صورت می گیرد. شرایط محیط زیست فراهم شده جو زمین آرام و اکسیژن دار می شود و به هفت طبقه با حفاظ حیات بر استقرار می یابد و شب و روز اکنون شفاف است. وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى- وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى- وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى- إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى- قسم به شب چون چهره فرو می بندد و قسم به روز که خود را متجلی و آشکار می سازد و قسم به چگونگی خلق جنسیت نر و مادینگی که شما انسان در تلاش و کوشش متفاوت هستید. زوجین الذکر و الانثی در علقه قرار داده می شود زمانی که جو زمین شفاف و ارام و شب و روز ماهیت خودرا بدست می آورند اتفاق می افتد.

اکنون سه میلیارد و یک صد میلیون سال از عمر پر برکت زمین گذشته و اولین نطفه حیات ششصد میلیون سال کمتر از عمر زمین رخ داده. تک سلولی یوکاریوت یا علقه هنوز در آب زندگی می کند. این ساختار بشر است در مقیاس کوچک که باید ادامه تکامل خود را در دروه اطوارکم از شکلی به شکل موجود دیگری سپری کند و نصب و سهر مختلفی را ایجاد کند.

وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِير-خداوند است که در آب بشری را خلق کرد و از آن شاخه های نصبی و سببی قرار داد.. این دوره اطوارکم را بیان می فرماید. پانصد میلیون سال دیگر سپری می شود تا علقه به پر سلولی اولیه که مضغه است تبدیل شود. علقه نفس واحده است که فرمان خداوند که روح من امر ربی است را همراه با نرم افزار ژنوم کامل ابزار کنترل و فرماندهی خداوند بر حیات موجودات را گرفت و رشد کرد و به مضغه خلق شد که این پر سلولی منشاء و آغاز اطوارکم است . تمامی گیاهان و جانداران در آب شاخه شاخه می شوند و هر شاخه هم برای خودش نصب و سهر دارد. آیه 14 سوره مومنون این جا آغاز محدوده خود را بیان می کند.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ- ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ- ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ-در حقیقت ما انسان را در رسوب ته نشین شده در سنگ رس ( حما مسنون)خلق کردیم و نطفه تشکیل شده در حما مسنون را در غشاء استوار قرار دادیم (قرار مکین رحم زن نیست ونطفه ای که از بین لایه سنگ رس بیرون می آید چگونه چهار میلیارد سال فاکتور می گیریم و آن را در رحم زن می بریم مطابق آیات بالا غشائ دور نطفه اولیه حیات است ار.ان.ای را در درون غشاء سلولس قرار می دهد تا به علقه خلق می شود و علقه را به پر سلولی (مضغه خلق می کند) و در پر سلولی مضغه استخوان را به جای غضروف خلق میکند و روی استخوان ها گوشت می پوشاند و سپس ساختمان بشر به مرحله تکامل نزدیک تر شده و خلق آخر تکال را از آن انشاء می کند. انشاء دوره زمان بر خلق آخر در پروسه تکامل است و گرقتن روح معنی نمی دهد. روح امر خداوند است و نیاز به انشاء ندارد و فقط در نقخت من روحی در ایان سویته شدن در زمین اولیه الهام می شود و همراه با آن ژنوم کامل و فرماندهی ژنونم را روح در دست می گیرد. بنابراین ذر رحم هیچگونه خلقی صورت نمی گیرد خلق هر پدیده فقط یک بار و برای نخستین بار و بعد از آن دوره انشاء است تا خلق بعدی. اگر در رحم شباهت ساختاری جنین در دوره رشد با تمامی پرندگان و پستانداران شیبه هم هستند به این دلیل است که در رحم باز آفرینی حلق نخستین است و شاهکار خداوند متعال است که تمام دوره تکامل از تک ساولی اولیه تا جنین کامل را از الگوی تکامل موجودات در پروسه رشد جنین استفاده کرده است و به آیه 40 سوره نور توجه فرمائید.

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیی قدیر-خداوند تمامی ریز جنبندگان را (نسل های قبل از نخستین بند پایان که کرم ها هستند ) در آب خلق کرد و هنگامی که از آب به خشک راه بافتند روی شکم حرکت می کردند و برخی (مانند پرندگان و دایناسور ها) بر روی دو پا و برخی بر روی چهار پا حرکت می کردند. خداوند هر آنچه که مشیت و برنامه ریزی او بر آن قر ار گیرذ را حلق می کند که خدا بر هر چیز قادر است. این آیه دوره فعدلک دقیقا بیان می فرماید موزون کردن اعضاء بدن تا به مرحله صورت دهی برسد. به آیه 6 انعام ملاحظه فرمائید.

أَ لَمْ يَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرينَ آيا نمی نگرند كه چه بسيار امت‌هاى پيش از آنان را هلاك كرديم، با آنكه در زمين به آنان جايگاه و نعمت هایی داده بوديم كه به شما نداده‌ايم؟ و (باران و بركت) آسمان را پى در پى برايشان فرستاديم و نهرهاى آب از زير پاهايشان جارى ساختيم، پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم و أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرينَ و بعد ار آن ها نسل آخر را انشاء کردیم. این آیه بیان گر این است که نسل های انسان نما بر گناهشان هلاک کردیم منقرض کردیم و نسل آخر خلقت انسان را که در حقیقت انشاء آخر بود بیرون آوردیم.30 بقره. معنی ذنوب با قتحه ذ به معنی پر پشم و مو بودن و معنی ذنوب با ضمه ذ معنی گناه کردن است در زمان نزول آیات خط کوفی اعراب نداشت و زمانی که اعراب گذاری کردند همان تفسیر و بر داشت ابن عباس معنی گناه کردن جا افتاد و روی معنی دیگر کار نشد. احتمالا با توجه به سیاق آیه و  جمله انشانا من بعدهم قرآن آخرین بعد از آن ها قوم آخری را در پروسه انشاء بیرون آوردیم منظور از ذنوب گناه کار نیست به دلیل پر مو بودن که خصیصه انسان نما های قبلی از انواع مختلف بوده که به مرور زمان از مو های آنها کاسته شده . بنابراین انسان نما ها بدنی پر مو داشتند و برای صورناکم آدم باید آن را در پروسه تکامل انشاء شوند و صورت دهی آدم از همان انسان نما های پر مو بوده است. به ایه زیر توجه فرمائد این ایه ها با یکدیگر ارتباط دارند و تکمیل کننده مفاهیم هم هستند. توجه فرمائید انشانا من بعدهم قرن آخرین با آیه ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ در آیه 14 سوره مومنون و مفهوم روح از آن استنباط نمی شود. هم معنی هستندآیه 11 سوره اعراف

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکِةِ اسْجُدُوا لآِدَمَ فَسَجَدُوا إلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَکُن مِنَ السَّاجِدِینَ- در حقیقت شمارا خلق کردیم و سپس صورت دهی کردیم ( صورت دهی مخصوص آدم- خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ)وقتی بدن نوع آدم بی مو و صاف شد و آدم را از بین آن ها برگزیدیم به ملائکه گفتیم به او سجده کنید. آیه زیر هم از زبان ملائکه می فرماید که قبل از آدم انسان های دیگری بودند ولی تکامل نیافته و احتمالا در جنگ و ستیز با یکدیگر خداوند به آدمی که بر گزید با تکامل فکری و عقلی که جهشی بوده اسماء را در نهاد او قرار می دهد.

وإذ قال ربک للملائکة إنی جاعل فی الارض خلیفه قالوا أتجعل فیها من‏ یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال‏ إنی أعلم ما لا تعلمون و علّم آدم اسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکة فقال أنبئونی‏ بأسماء هؤلاء إن کنتم صادقین قالوا سبحانک لا علم لنا إلا ما علمتنا إنک‏ أنت العلیم الحکیم قال یا آدم أنبئهم بأسمائهم فلما أنباهم بأسمائهم‏ قال ألم أقل لکم‏إ نی أعلم غیب السموات و الارض و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون بقره ، 30 - 33

یعنی آن زمان که پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشین (خلیفه جانشین انسان های قبلی نه جانشین خدا که خدا در زمین نیاز به جانشین ندارد و جانشین خدا بودن با اصل توحید تناقص دارد )قرار خواهم داد، گفتند آیا می‏خواهی مخلوقی در زمین قرار دهی که فساد و خونریزی می ‏کند و حال آنکه ما ترا تسبیح و حمد و تقدیس می‏ کنیم ؟ خداوند گفت : من‏ چیزی می‏دانم که شما نمی دانید . سپس تمام نامها را به آدم یاد داد ، بعد آنان‏ را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت : اگر راست می‏گویید به من بگویید نام‏ اینها چیست ؟ گفتند : ما جز آنچه تو به ما آموخته‏ ای نمی دانیم ، البته تویی‏ دانا و حکیم . گفت : ای آدم ! تو نامهای آن ها را به این ها بگو . چون آدم‏ نام های آنها را گفت ، خداوند گفت : من به شما نگفتم که من از نهان و سرّ آسمان و زمین آگاهم ؟ آنچه شما ظاهر سازید و آنچه پنهان دارید همه را می‏دانم . اسماء آگاهی، اختیار دو عامل مهم در بین آسماء است. آگاهی زمانی رخ می دهد که نوع آدم متوجه می شود که لخت است و اختیار زمانی است که در معرض ازمایش قرار می گیرد و از حق اختیار خود در تبعیت از وسوسه نفسانی استفاده می کند و از این به بعد دیگر در بهشت نا دانانی و بی خیالی بیرون می روند و به بهشت آگاهی و مسئولیت پذیری و فکر کردن و ادامه تکامل فکری و عقلی می پردازند. آیات سمبولیک و متشابه هستند و ظاهر آیات منظور نیست و تاویل دارد. و ما همه جا ظاهر آیات را ملاک تفسیر قرار داده ایم در حالی که خداوند می فرماید آیات متشابه تفسیر ندارند و تاویل دارند و تاویل هم خدا می داند و راسخون فی العلم یعنی دانشمندان متخصص در آیه متشابه مربوطه و متحصصین در الاهیات و فلسفه در خلقت آدم راسخون فی العلم نیستند. علم زیست شناسی و تکامل یک ابزار است برای سنجش آیات متشابه. سید محمد تقوی اهرمی 26/11/1400 مصادف با سال روز ولادت با سعادت مولای متقیان حضرت علی ع

• قبلی
• بعدی