- توضیحات
- بازدید: 296
مقدمه نوشتار
در قرآن در چندین آیات اشاره شده که غیب سموات و الارض مخصوص خدا است و جز او کسی نمی داند پس عوالم ملکوتی و آسمان های بالای سماء الدنیا و جایگاه ملائکه از کجا وارد تفاسیر شده است و آیا این انحراف در آیات و نظرات قرآن نیست. خداوند به رسول اکرم ص می فرماید- قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ - بگو هيچ كس در آسمان ها و زمين غيب نمي داند مگر الله و نيز نمي دانند چه وقت زنده مي شوند. در این آیه سماوات و الارض منظور جو زمین است که حیات در آن جریان دارد وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ موید این نظر است. در آیه 50 سوره انعام نیز می فرماید
قُل لَّا أَقُولُ لَكمُ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لَا أَقُولُ لَكُمْ إِنىّ, مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلىَ قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الْأَعْمَى وَ الْبَصِيرُأَ فَلَا تَتَفَكَّرُونَ- در آیه188 سوره اعراف نیز می فرماید- بگومن نمی گویم که خزائن خدا نزد من است و علم غیب نمی دانم و نمی گویم من ملک هستم تنها از وحی تبعیت می کنم (فقط هر آنچه وحی می شود می دانم) آیا کسی که فاقد بصیرت است با کسی که با بصیرت است مساوی هستند چرا فکر خودتان را به کار نمی گیرید.
قل لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ -188-اعراف
بگو: من مالك هيچ سود و زيانى براى خودم نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر هر چه خدا بخواهد) و اگر غيب مىدانستم، منافع زيادى براى خودم فراهم مىكردم وهرگز به من زيانى نمىرسيد. من جز هشداردهنده و بشارت دهنده براى گروهى كه ايمان مىآورند نيستم. با توجه به آیات فوق که برای این نوشتار کفایت می کند. به این مطلب می رسیم که غیب سماوات والارض مخصوص خدا است و تنها او می داند که ماوراء جهان مادی چیست. موضوعات بیشماری است که با وجود اینکه در قرآن هیچ اشاره ای به آن نشده بحث داغ مفسرین محترم است که به آن آشاره می کنم
مطالعه بیشتر: و لله الغیب السموات والارض و نقد عوالم خود ساخته ماوراء جهان مادی
Write comment (2 Comments)- توضیحات
- بازدید: 1764
مقدمه نوشتار
کلمات جن و انس و جان که در خلقت حیات و انسان نقش بسزائی دارند و همچنین بسیاری از کلمات آیات متشابه به دلیل عدم درک درست آن ها هم چنان بعد از صدر اسلام باهمان تفکرات مفسرین آن زمان در عصر شکوفائی علوم طبیعی بیان می شوند و کلاف سردر گمی از شبهات و عدم تطابق آیات خلقت انسان را تحویل نسل جوان می دهند و قرآن و دیدگاه تکاملی ویژه قرآن را مخدوش و آن را در مهجوریت علمی قرار داده اند. حال چرا از گناهان جان و انس سئوال نمی شود. برای تفسیر چنین آیه ابتدا باید مفهوم کلماتی که آیه متشابه از آن ساخته شده را درست درک کنیم. هر آیه متشابه در قرآن عقبه های زیادی دارد که باید همه را فهمید تا مفهوم آیه را بتوانیم تفسیر کنیم باید توجه داشت علوم طبیعی در حیات زمین توسط ملائکه قوام یافته و آن ها هم آیات خدا هستند و باید از آن در تفاسیر بهره برد. درموضوع جان و جن چندین نوشتار در سایت منتشر کرده ام از جمله- جن و جان از خرافات تا واقعیت قرآنی-قسمت اول جان و دوم در این نوشتار با کمک ذرائکم و فطرکم به جان و جن و انس می پردازم
- توضیحات
- بازدید: 237
مقدمه نوشتار
آیات قرآن کلام خدا است و به استناد آیات- َ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلین وآیه- تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ -و إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ما قرآن را نازل کردیم و از آن محافظت می کنیم نباید آیه ای در قرآن باشد که نسخ شده باشد، طبیعی است در صدراسلام سنت ها و اعمالی وجود داشته که باید با تدبیر با آن برخورد کرد تا در برابر پیام الهی جبهه نگیرند و وقتی با پیام های وحی آشنا شدند با لحن متفاوتی بر خورد و هشدار داده شود. این سبک قرآن است بنابراین اینکه بگوئیم در قرآن آیات ناسخ و منسوخ وجود دارد و آیات منسوخ شده هم وجود دارند دیدگاه مناسبی نیست و لطمه به سبک قرآن می زند و هرکس دنبال آیه منسوخ شده است. نمی تواند منطقی و درست باشد. بعلاوه آیه معنی حکم نمی دهد، بلکه حامل حکم است و آیه را حکم ترجمه کردن که از دیدگاه صدر اسلام گرفته شده وبه دلیل ناتوانی در درک آیه 106 بقره است. مَا نَنسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ – هر آیه ای را نسخ کنیم و یا کنار بگذاریم (ننسها فراموشش کنیم که همان کنار گذاشتن است و قاعدتا نباید دیگر وجود داشته باشد)بهتر از آن یا مانند آن را می آوریم. جمله ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ – مگر نمی دانی که خداوند قادر به هر کاری است. این جمله این مفهوم را می رساند آیه نسخ شده در سرنوشت خلقت موثر است و کار بسیار مهمی است که با تغییر یک حکم خدا قدرتش را نشان نمی دهد. این نظر من است و دلائل آن را بیان می کنم
آیات در قرآن و کتاب طبیعت
تمام پدیده های طبیعی هم آیات الهی هستند و خداوند در آیات چندی به این مطلب اشاره فرموده سموات والارض (هفت جو زمین) حیات را در بر دارد و تمامی پدیده های درون آن آیات الهی هستند و کتاب آن هم سبع المثانی است. اینکه مفسرین محترم هنوز به این موضوع باور ندارند که کتاب طبیعت هم با آیات فراوان وجود دارد باعث می شود که آیات ناسخ و منسوخ را آیات قرآن بدانند و آیه را حکم ترجمه کنند.
آیات متشابه در قرآن اشاره به واقعیت های عینی در اطراف ما دارد و خداوند برای اثبات وجود خود از آن استفاده می کند. تمامی مظاهر طبیعی که در معرض دید ما قرار دارند آیات خداوند هستند و از این آیات هم خداوند برای رهنمود انسان به هدایت استفاده می کند. این نشانه ها در طبیعت با امر خداوند و ملائکه مدیریت می شوند و امر خداوند هم قوانین طبیعی هستند پس علم هم می تواند به عنوان آیات خداوند در تاویل آیات متشابه در قرآن به ما کمک کند. برای اثبات این مطالب از آیات 3 الی 6 آیات سوره جاثیه و آیات 20 الی 27 سوره روم به عنوان نمونه این چنین آیات که در قرآن فراوان هستند استفاده می کنیم. بنابراین سبع المثانی سوره حمد نیست و آیات مظاهر حیات در طبیعت که اساس آن در جو زمین که هفت طبقه است قرار دارد. سوره حمد جزء کتاب قرآن است و هیچ دلیل منطقی در قرآن نیست که آن را جدا از قرآن بدانیم. اگر گذشتگان نظر دادند باید دلیل آن را در قرآن هم پیدا کنیم.
آیات 3 الی 6 آیات سوره جاثیه
تَنزِیلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ
انَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ
وَفِی خَلْقِكُمْ وَمَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آیَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ
وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ آیَاتٌ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ- این کتاب (قرآن) از جانب خداوند عزیز و حکیم نازل شد-(علاوه بر آن آیات دیگری هم وجود دارد)از جمله: هر آنچه در آسمان ها و زمین وجود دارند آیاتی هستند برای اهل ایمان و در خلقت شما و پراکندگی دابه، جنبندگان ریز(بند پایان) هم آیاتی برای اهل یقین و اختلاف شب و روز و رزقی( آبی) که ما از آسمان نازل می کنیم و زمین را با آن احیاء می کنیم و همچنین چرخش باد هم آیاتی هستند برای اهل تدبیر و تعقل. در ادامه تاکید می فرماید- تِلْكَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ-اینها هم آیات خداوند است که به حق بر تو تلاوت می کنیم (دقت فرمایید خداوند چه می فرماید، تِلْكَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْكَ بِالْحَقِّ این آیات که نام برده شد را هم مانند آیات قرآن بر تو تلاوت می کنیم)پس آیا به کدامیک از آن به حدیث بعد الله (قرآن ) و یا این آیات ایمان می آورند. ابتدا کتاب قرآن را که نازل فرموده اشاره می فرماید وسپس می فرماید این ها هم که بر تو تلاوت می کنیم آیات ما هستند. خداوند حدیث بعد الله که قرآن مجید است را از پدیده های طبیعی که آیات هستند تفکیک می کنند. ایه 23 سوره زمر هم به این موضوع اشاره می فرماید
ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ ٱلْحَدِیثِ كِتَٰبًۭا مُّتَشَٰبِهًۭا مَّثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ ٱللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ یَهْدِى بِهِۦ مَن یَشَآءُ ۚ وَمَن یُضْلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنْ هَادٍ- خداوند قرآن را فرستاد که بهترین حدیث است، کتابی که آیاتش متشابها مثانی دارد (متشابهات آن در طبیعت در معرض دید قرار دارد که با دیدن آن ها ) با ثنای مکرر خدا، خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و باز آرام یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این احسن الحدیث(قرآن) همان هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهنمود فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کنندهای نخواهد داشت. در آیه 105 یوسف هم بسیار واضح به آیات در کتاب طبیعت اشاره می فرماید- كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ- و چه بسيار آیات در جو هفت طبقه زمین و زمین است که بر آن مىگذرند ( از جلوی دید آنها قرار می گیرد) و بدون اعتنا، در حالى كه از آن روى گردانند. توجه نمی کنند که این ها آیات الهی هستند. اکنون که با آیات خداوند در کتاب طبیعت آشنا شدیم مفهوم این آیه معروف که به غلط به ناسخ و ونسوخ ارتباط می دهند آیه 101 سوره نحل را نگاه کنیم
- وَإِذَا بَدَّلْنَا آیةً مَّکانَ آیةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ینَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَکثَرُهُمْ لَا یعْلَمُونَ –جون آیه ای را از چایگاهش بر می داریم و به جای آن آیه دیگر جایگزین کنیم می گویند تو افترا می بندیوخداوند به آنچه نازل می فرماید دانا تر است، (اینطور نیست) بیشتر آنان نمی دانند. مسلم است که منظور آیه پدیده ای در طبیعت را خدا جایگزین پدیده دیگری می کند. رخداد هائی که در پروسه تکامل بسیار اتفاق افتاده است .مانند انقراض ها و جابجائی قاره ها و موارد دیگر. بنابراین در دو آیه معروف ناسخ و منسوخ آیه معنی همان آیه می دهد و وجایش در سبع المثانی کتاب طبیعت است. سید محمد تقوی اهرمی 7/7/1404
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 417
مقدمه نوشتار
کلمه برزخ به عنوان حائل، جدا کننده دو پدیده از هم است و مفهوم آن از دو آیه دیگرالرحمن 20، فرقان 53، که کلمه برزخ ذکر شده ولی ارتباطی به برزخ قیامت ندارد می توان فهمید. وبرزخ قیامت تنها در آیه 100 سوره مومنون آمده - حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ- لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ-تا آنگاه که مرگ یکی از آنان فرا رسد گوید خدایا من را به دنیا برگردانید شاید من درآنچه وا نهادهام کار نیکی انجام دهم هرگز این سخنی است که او گوید بین آنان تا روزی که بر انگیخته شوند برزخی است. نکته ظریفی که در آیه است بین آنان که زنده اند و قیامت برزخی است و نفرموده بین مرگ آنان و قیامت برزخی است. در هیچ آیه ای این برداشت که برزخ فاصله مرگ تا قیامت است یافت نمی شود. حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ-تا آنگاه که مرگ یکی از آنان فرا رسد گوید خداوندا من را بر گردان. مفهوم این آیه این است که مرگ که آمد فرد خود را در قیامت می بیند و از خداوند طلب برگشت به دنیا می کند. در آیات متعددی فاصله مرگ تا برانگیخته شدن لحظه ای بیش نیست. با هم چند آیه را بررسی می کنیم.
مطالعه بیشتر: مرگ برزخ بین زندگی و قیامت است
Write comment (0 Comments)